مکمل بنزین
برگزیده‌هاتحلیلی

چگونه یک شرکت خودروسازی موفق ایجاد می‌شود؟

در این مقاله قصد داریم تا به یک پرسش مهم و اساسی در کشور پاسخ دهیم، سوالی که ذهن همه را مشغول کرده است و بسیاری متن سؤال را به این صورت مطرح می‌کنند: «چرا خودروسازان ایرانی و خارجی با یکدیگر این چنین تفاوت فاحشی دارند؟»

هرچند این شرکت‌ها در حق ما جفا کرده و حتی آسیب مالی یا جانی به مشتریانشان تحمیل نموده‌اند؛ اما این نکته را نباید نادیده گرفت که ایرانیان تمایل دارند در همه زمینه‌ها من جمله خودرو، در صدر جهان قرار گیرند. این بار می‌خواهیم به‌جای انتقاد و گله از شرکت‌های خودروساز داخلی، راهکاری جلوی آن‌ها قرار دهیم تا حداقل به صدای ما بیشتر توجه کنند. بنابراین با اصول سه‌گانه تأسیس یک شرکت خودروسازی آشنا می‌شویم.

Hyundai-i10
شرکت هیوندای با برنامه ریزی صحیح توانسته به اهداف بلند مدت خود دست یابد.

۱. داشتن هدف‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت

اهداف شرکت باید مشخص باشد تا بتواند راه خود را به‌خوبی تعیین کند. هدف‌های کوتاه‌مدت معمولاً در بازه‌های زمانی یک تا شش ماهه معین می‌شود. رساندن تولید روزانه به مقداری مشخص، بالا بردن درجه کیفی تولید، تصمیم‌گیری برای تولید یک پلتفرم جدید و بهبود تبلیغات ازجمله این اهداف است.

هدف‌های میان‌مدت معمولاً در بازه زمانی یک تا سه ساله بنا می‌شوند. به‌روزرسانی و فیس لیفت خودروها، تولید پلتفرم جدید، تصمیم‌گیری برای تأسیس بخش تیونیگ، همچنین بهبود سخت‌افزاری و نرم‌افزاری بخش تحقیق و توسعه بخشی از اهداف میان‌مدت می‌تواند باشد.

شرکت‌های خودروسازی ایرانی در هدف‌های بلندمدت مشکل‌دارند؛ که اغلب بین بازه پنچ تا ده ساله شکل می‌گیرند. البته آن‌ها در عمل به هدف مشکلی ندارند؛ چراکه توانسته‌اند به مقصود خود یعنی فروش محصولی قدیمی آن‌هم به تعداد باورنکردنی دست یابند. بنابراین متوجه می‌شویم که خودروسازان ایرانی در تعیین هدف ضعف دارند؛ آن‌ها نمی‌دانند که هدف واقعی چیست و همین باعث شده تا نارضایتی مشتری را به دنبال داشته باشند.

Peugeot_206_Type_2_05
ایران خودرو و سایپا همچنان به دنبال مونتاژ هستند در حالیکه که بیش از ۴۰ سال است که هیوندای در حال ساخت خودرو آن هم با به کارگیری مهندسان و طراحان معتبر خارجی است.

غالبا در تلویزیون یا وب‌سایت‌ها صنعت خودروسازی ایران و کره را باهم مقایسه می‌کنند؛ دلیلش هم آن است که این دو کشور با یکدیگر راه تولید خودرو را آغاز کرده‌اند. از شرکت‌های کره‌ای می‌توان هیوندای را نام برد که توانسته جا پای بزرگان آمریکایی و حتی اروپایی این صنعت بگذارد. این خودروساز که در سال 1967 ایجادشده است؛ توانسته به‌درستی اهداف بلندمدت خود را تعیین کند و آن‌ها را انجام دهد. آن‌ها آرام‌آرام شروع کردند و پله‌های ترقی را با طمأنینه پیمودند؛ تا بالاخره توانستند در سال 2008 به هشتمین خودروساز جهان تبدیل شوند. آن‌ها خواسته‌های مشتری را ارج نهادند و سعی کردند تا به بالاترین سطح کیفیت و فروش دست پیدا کنند؛ هرگز از پیشرفت دست نکشیدند و سعی در بهبود وضعیت خود داشتند.

ازجمله اقدامات مهم این شرکت که پیشنهاد می‌شود تا خودروسازان ایرانی هم از آن بهره گیرند، استخدام طراح و مدیرعامل از شرکت‌های مطرح جهان است. احداث کارخانه، رسیدن به رتبه دلخواه در فروش جهانی و افزایش اعتبار برند شرکت، گوشه‌ای از اهداف بلندمدتی است که یک شرکت با برنامه‌ریزی صحیح می‌تواند به آن‌ها دست یابد.

Toyota Camry
فیس لیفت و به روزرسانی های متعدد توانسته “کمری” را به پرفروشترین خودرو در آمریکا بدل سازد.

۲. تامین مالی

مسلماً هر شرکتی احتیاج به یک سرمایه‌گذاری اولیه دارد. معمولاً مدیران خودروساز با گرفتن وام سعی می‌کنند شرکت خود را در بازار قوی‌تر نشان دهند. البته نباید کمک‌های دولتی را نادیده گرفت؛ عاملی که باعث نجات خودروسازان از پسرفت و منجر به شکست کمپین «نه به خودرو صفر» شد. اگر این وام و کمک‌ها نباشد شرکت از مراحل اولیه ایجاد فراتر نخواهد رفت. خرید تجهیزات و قطعات، دریافت مجوزهای مختلف، بهبود بازاریابی و روابط عمومی، هزینه ساخت خودرو بر اساس طراحی انجام‌شده، حقوق کارکنان و انجام تبلیغات ازجمله مواردی هستند که باید سر موقع پرداخت شود تا اهداف تعیین‌شده به‌درستی محقق گردند.

طراحی جسورانه مرسدس بنز CLA موجب شده حتی با وجود بعضی مشکلات بتواند سهم قابل توجه ای از بازار را کسب کند.
طراحی جسورانه مرسدس بنز CLA موجب شده حتی با وجود بعضی مشکلات بتواند سهم قابل توجه ای از بازار را کسب کند.

۳. سازمان‌دهی تیم‌های طراحی و مهندسی

به‌کارگیری طراحان مجرب و بااستعداد باعث می‌شود تا شرکت در مقابل حریفان حرفی برای گفتن داشته باشد. امروزه مردم به طراحی‌های نسبتاً فانتزی و جذاب علاقه بیشتری نشان می‌دهند، تا طراحی‌های کسل‌کننده. بنابراین در فروش طراحی شکیل نکته مهمی محسوب می‌شود. ساخت پیشرانه باکیفیت و به‌کارگیری سیستم‌های به‌روز در خودرو بر عهده مهندسان باتجربه و کارکشته است که سال‌ها وقت خود را در کمپانی‌های بزرگ صرف کرده‌اند. پس یک شرکت خودروسازی تازه‌نفس (یا شکست‌خورده) برای رسیدن به اهداف خود می‌بایست از نیروهای کارآزموده و باسابقه کار قوی کمک گیرد.

مسلماً عوامل دیگری نیز برای دست‌یابی به یک شرکت خودروسازی موفق وجود دارد اما در اینجا سعی شد تا سه عامل مهم بیان گردد. امیدواریم تا مدیران شرکت‌های خودروساز به مشتریان اهمیت دهند و گمان نکنند که مردم ایران به این خودروها راضی‌اند؛ چراکه «انحصار» باعث شده تا به خرید آن تن دهند.

متین نصیری

نویسنده چرخان و آی‌تی‌رسان، شیدای موتوراسپورت :)

نوشته های مشابه

‫15 دیدگاه ها

  1. من فکر نمیکنم که خودروسازهای ما نیازی به این توصیه ها داشته باشند تا وقتی که انحصار و حمایت های دولتی به نفع آنهاست

  2. البته که دو شرکت بزرگ خودروسازی ایران اشتباه میکنند اما من یک سوالی دارم ، اونم این که چرا باید از مدیران و طراحان شرکت های خارجی استفاده کرد و چرا نباید از استعداد های بالقوه ایرانی استفاده کرد؟

  3. چرا سایپا وقتی ماشینی که مزدا و فورد و کیا بعد ۲ سال با تیپا انداختنش دور رو برداشته 20 تا فیس لیفت کرده از اسب بخار و گشتاور هم کم کرده ایمنی هم کم شده بعد اسمش خودروی ملی سایپا مطمئن تو ۵ تیپ هم تولید میشه یعنی بدبخت کیا ۲ مدل زدصبا و نسیم سایپا از روش 5 تا زده هرکدوم هم ۵ تیپ یعنی ۲۰ ماشین جدید ساخته از یه ماشین رو میاد میفروشه 200 میلیون تومان باید به مشتری اهمیت بده؟
    بخدا من به عنوان خودروساز اینده ماشیت بخوام بسازم اسب بخار زیر 800 قبول ندارم سیلندر کمتر از 8 باشه میندازم دور اگه اسمش مناسب نباشه میندازم دور
    الکی نیست بیام بگم حرف e دوست دارم اسم این ماشین e200 مثلا
    نه مثلا ماشین میسازم برای جاهای سرد میذارم کلاس c مخفف cold سر
    بدای جای گرم کلاس h مخفف hot
    وانت برای باربری و اسباب کشی کلاس m مخفف move
    برای مسابقه کلاس r
    برای پلیس کلاس p
    با اخرین تکنولوژی مثلا ماشینای پلیسم اگه کمتر 12 سیلندر باشه قبول نمیکنم، راه نداره باید همه جای ماشین جی پی اس و دوربین باشه حتی تو فرمون و کنسول وسط.
    یا ماشینای کلاس r اگه کمتر 1400 اسب بخار باشه با لگد میندازم سطل آشغال
    بله اینجوری نیست ماشینای 20 سال پیشمو که کسی نمیخره بدم به پلیسای بدبخت
    مثلا ماشیتای کلاس m برای باربری اگه 1000 اسب بخار به بالا نباشه و حداقل 10 سیلند نباشه راه نداره زیر بار نمیرم!
    یا میخوام یه کلاس بسازم f که مخفف fire هست چون اگزوز 8 گانه میخوام بذارم برای این مدل که دو در باشه اسب بخار حداقل 1400 سیلندر 10 یا 12 دیفرانسیل awd
    ۴ تا اینور ۴ تا اونور اگزوز میذارم
    بعد یه فیس لیفت میکنم فیس لیفت به معنای واقعی کلمه نه اینکه بیام ۱۰۰ تا از اسب بخار بزنم گشتاور هم کم کنم دو سیلندر هم بردارم بعد 50 میلیون برم رو قیمت
    اسب بخار 1400 میکنم 1800 سیلندر 14 دیفرانسیل 6wd تا 14 سیلند رو چهار چرخ نترکه
    بعد اینیکی 10 اگزوز از عقب میام تقریبا S شکل
    من میخوام بزرگ شدم بهترین شرکت خودروسازی جهان شم و میشم چون یعنی به معنای واقعی قلبم برای ماشین میتپه دماغم برای دود اگزوز گوشامم برای صدای موتور
    اگه زندم برای اینه که میخوام یکی از بهترین شرکت های خودروسازی جهان شم.
    مرسی که خوندید خدانگهدار

    1. متاسفم رفیق من قراره خودرو سازی باشم که ایران رو زیرو رو می‌کنه

        1. دو سال از این پیام گذشته اگه تونستی به جایی برسی و برای پیشرفت بیشتر نیاز به کمک مادی یا حقوقی داری به من خبر بده

    2. دو سال از این پیام گذشته اگه تونستی به جایی برسی و برای پیشرفت بیشتر نیاز به کمک مادی یا حقوقی داری به من خبر بده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا