مکمل بنزین
یادداشت

با این همه ضرر، ادامه حیات خودرو سازی، چه توجیهی دارد؟

همین چند وقت پیش بود که اعلام شد زیان انباشته سه شرکت بزرگ خودروسازی کشور یعنی ایران خودرو، سایپا و پارس خودرو به بیش از عدد باور نکردنی 370 هزار میلیارد تومان رسیده است. با توجه به ماده 141 قانون تجارت، در صورتی که زیان های وارده به بیش از 50 در صد سرمایه شرکت برسد بحث انحلال شرکت ها مطرح می‌شود. همچنین افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی دارایی ها نیز امکان پذیر نیست. زیرا ارزش دارایی این شرکت ها در حدی نیست که بتوانند مبلغ حدود 640 هزار میلیارد تومان افزایش سرمایه دهند.

این تنها بخش عیان کوه یخ صنعت ورشکسته خودرو‌سازی کشور است و ادامه حیات این صنعت، تنها با دست در جیب ملت کردن، مستقیم و غیر مستقیم، امکان‌پذیر است. صنعت ورشکسته‌ای که آیینه تمام‌نمای مدیریتی ناکار‌آمد و رانتی است و توانسته به جایی برسد که می‌تواند آیینه عبرتی نه تنها برای دیگر صنایع کشور که برای ممالک دنیا باشد.

در شرایطی که صنعت خودرو‌سازی در این باتلاق ورشکستگی دست و پا می زند حدود دو سال از روی کار آمدن مدیرانی می‌گذرد که در ناتوانی مفرط، غوطه‌ور هستند. همان‌هایی که ادعای داشتن 7000 صفحه برنامه داشتند و قرار بود اقتصاد‌دان‌ها را به‌خط کنند. اینها یا نمی‌دانند 7000 صفحه چیست و یا با واژه برنامه به‌کل غریبند . احتمالا اقتصاد‌دان‌ها را نیز در سرابی دیده‌اند که حتی یک نفر از اقتصاد‌دان های شایسته را نمی‌توان در این مجموعه یافت.

اما همین مدیران، در جلوی دوربین‌ها می‌نشینند و به دوربین زل می‌زنند و در جلوی چشم میلیون‌ها بیننده، از رشد خیره‌کننده کشور در عرصه‌های مختلف سخن می گویند و اینکه دنیا هاج و واج و انگشت به دهان مانده که این حد از سرعت، برای لوکوموتیو پیشرفت و توسعه چگونه امکان پذیر شده است. اما تشخیص دروغ بودن یا نبودن این آمارها برای مردم، با نگاهی به سفره‌هایشان چندان کار دشواری نیست.

در اینجا این سوال مطرح می‌شود که با این حد از ضرر، برای صنعت خودرو سازی، ادامه حیات آن، چه توجیهی دارد؟

پاسخ این پرسش را می‌توان در یک کلمه‌ی خلاصه و البته جامع، یافت و آن هم رانت است. پاشنه آشیل این صنعت ورشکسته، رانتی است که همچون زالو به جانش افتاده و دیر زمانی است که آخرین قطرات خون آن را نیز مکیده تا آن‌چه را که اکنون با عنوان خودرو سازی مشاهده می‌کنیم تنها جسم بی روحی باشد تا رانتیان در پشت آن، به حیات خود ادامه دهند.

صد البته که بهای مادی این همه رانت، با دست کردن در جیب ملت و بهای معنوی آن با پرپر شدن جان‌ها در این ارابه‌های مرگ و در جاده‌ها پرداخت می‌شود. قسمت جالب داستان آن‌جاست که این دلالان مال و جان مردم، این چهار‌چرخ‌های زوار در رفته را با ضرر، به برخی کشورهای دیگر صادر می‌کنند تا برای مردم خسته از خود، ابراز وجود کرده باشند. تو گویی از آگاهی ناشی از وجود اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مختلف و به دنبال آن ابراز ارادت روزانه مردم نسبت به خود، به کل غافلند.

به نظر می‌آید بهترین پیشنهاد به مدیران، این است که یا دست از سر این صنعت بردارند و اجازه دهند خودرو‌سازی به‌صورت خصوصی و در یک فضای رقابتی با محصولات روز دنیا به حیات خود ادامه دهد و یا درب آن را حداقل برای مدتی تخته کنند و به صنعت قطعه سازی بپردازند و فضا را برای واردات مهیا سازند تا بیشتر از این، مردم مجبور نباشند جان و مال خود را فدای این صنعت کنند.

در پایان باید پرسید آیا به راستی این‌همه سال فرصت، برای این مونتاژ کاران، کافی نبود؟

حسین محسنی

کارشناس ارشد علوم سیاسی، علاقه مند به دنیای بی نظیر خودرو

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

  1. مشکل کار اینجاست که به دلیل وجود رانت شرکت ها به وجود اومدن، در واقع فلسفه وجودی شرکت های اینچنین پوشش رانته نه تولید محصول، سالهای قبل تر این مورد کمتر دیده میشده، این ایام و باتوجه به فشارهایی که هست کمتر نیازی به ظاهر سازی در این صنعت میبینن.
    عده ای هم مردم و قشر کم درآمد یا کم سواد جامعرو متهم میکنن که شما نباید خودرو بخرید و شما هستید که اینها هستند، در شرایطی که به کل این حرف ها اشتباهه و شما نیازی نیست که خودرویی بخرید یا از خدماتی استفاده کنید، هم اینکه در این کشور باشید از این سیستم مالی و حمل و نقل استفاده کنید هم وارد چرخه رانت شدید و نمیشه از مردم کشوری برای زندگی در یک کشور شکایت کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا