قصه از کجا شروع شد؟ از گل و باغ و جوونه؟ خیر! قصه غم انگیز خودرو از اوایل سال گذشته و همان زمان بسته شدن ناگهانی ثبت سفارش خوردو، سپس بالا بردن عوارض و گرانیهای پشت سر هم شروع شد!
بهقدری این قصه تاریک پیش رفته که هر روز تلختر از روز قبل شده، به شکلی که دوران خاکستری گذشته نسبت به سیاه امروز، مانند روشنایی روز میماند! اگرچه خودمان هم میدانیم آن روشنایی، به اندازه نور شمعی در یک بیابان تاریک بود.
این روزها دیگر نه خودروی خارجی جدیدی وارد بازار میشود و نه خودروسازان محصولات خودشان را عرضه میکنند. نمایشگاههای خودرویی هیچ رونق و نمایی ندارند. همان بنجلهای قبلی هم نایاب شدند و بازار توسط دلالان اداره شده و فقط بر روی مدار صعود قیمت و سقوط توان خرید حرکت میکند.
اگر بخواهیم به دنبال مقصری برای این وضعیت باشیم، انگشت اتهام به سمت بسیاری خواهد چرخید: دولتی و غیر دولتی، دلال و خریدار، سازنده و وارد کننده، همگی به نحوی در این آشفته بازار سهیم هستند و حال اگر بخشی هم قصد خیری داشته باشد، بهقدری در مقابلش مانع چیده میشود که وی نیز به همان بخش آشفته پناه میبرد!
این روزها وضعیت بازار به شکلی شده که من را به یاد سریال مردگان متحرک (The Walking Dead) میاندازد؛ جایی که دیگر هیچ امیدی به پیشرفت وجود ندارد و همگان تنها برای بقا و حفظ وضعیت موجود میجنگند! خودرو نیز در ایران به همین شکل پیش میرود، کسی به دنبال محصولی جدید، پیشرفت این صنعت کهنه و ارتقای آن نیست! فقط میخواهند همانی که هست را نگاه دارند، اما به چه قیمتی و اصلا به چه منظوری؟
تنها نگاهی به این آشفته بازار در همین چند ماه اخیر، بهخوبی نشان میدهد که ایران تبدیل به یکی از بدترین (و شاید هم بهتنهایی بدترین) بازار خودرویی دنیا شده است که در این میان، مشتریان حقیقی بیشترین ضرر را میبینند، کارگران و کارمندان زیادی شغلشان را از دست میدهند، سازندگان سیاست یک بام و دو هوا را بازی میکنند و دولتیها هم تنها نظارهگر هستند! چرا ما به اینجا رسیدهایم؟
بنجلهایی که حکم طلا را بازی میکنند
تنها کافیست نگاهی به پیش فروش محصولات اخیر سایپا و ایران خودرو بیندازیم، جایی که محصولات از رده خارج و قدیمی با تحویلهای دور دست چند ماه و حتی سال آینده با قیمتی نامعلوم ارایه شده و آنها هم در زمانی کوتاه بهفروش میروند! انگار نه انگار که تا چند وقت پیش همه بر روی کیفیت، کارایی، قدیمی بودن و قیمتشان آه و ناله کرده و بهدنبال برقراری کمپین تحریم بودند! این روزها فقط بسیاری منتظر نشستهاند تا پراید ۳۰ سال پیش و ۴۰۵ قرن گذشته برای فروش با قیمتی نامعلوم گذاشته شده تا در کسری از ثانیه آن را بخرند.
محصولاتی مانند رنو ساندرو که با این ورژن فقط در ایران عرضه میشود، در نقش مرسدس بنز کلاس S و تسلا را بازی کرده و کسانی که موفق به خریدشان شوند، احساس میکنند سفینه فضایی سوار بوده و خودروی از رده خارج جهانی که قیمتش در بازار آزاد به بالای ۱۰۰ میلیون تومان رسیده، برای بسیاری به یک کالای لوکس بدل شده است.
هنگامیکه بهمن موتور مزدا ۳ قدیمی را برای فروش چند صد دستگاه با قیمتی بالاتر از ۱۴۰ میلیون تومان جهت فروش میگذارد، بالای ۵۰هزار نفر تنها در لحظه آنلاین بوده و مانند تشنگانی که به دنبال چند بطری آب باقی مانده باشند، به رقابتی نفس گیر میپردازند!
خریدارانی که کم کم تبدیل به دلال میشوند!
دلال کیست؟ آیا وی فردی است که صبحگاه با ذکر این مورد که من یک دلالم از خانه خارج شده و شب با بستههای اسکناس حاصل از واسطهگری و احتکار و گران فروشی به خانه بازمیگردد؟ خیر! دلال میتواند من و شما هم باشیم، کسانی که پول خودشان را برای کسب یک سود نسبتا سریع وارد بازاری میکنند که نیازی به محصول آن ندارند.
چرا راه دور برویم، در همین پیش فروش مزدا ۳، یکی از دوستانم به من زنگ زد که آیا مقداری پول داری که قرض بدهی؟ دلیلش را جویا شدم و فهمیدم که میخواهد این خودرو را بخرد! آن هم بدین خاطر که پس از خرید، با ۱۰۰ میلیون تومان سود بفروشد؛ اما من که او را میشناختم، میدانستم که دلال نیست، شغل دیگری دارد و صرفا برای آنکه سودی کرده باشد و یک ماهی از این آب گل آلود بگیرد و ارزش پولش با تورم از بین نرود، وارد چنین مسیری شده است!
پس بیایید خودمان را گول نزنیم، این روزها بسیاری از مردم عادی که شغلشان هیچ ارتباطی به دلالی ندارد، به دلایل گوناگون وارد بازاری شدهاند که به عنوان یک واسطه، صرفا قیمت یک کالا را بالا برده و خریدار نهایی را مجبور به پرداخت پولی میکنند که نبایستی بپردازد.
البته باید همچنان یک مرز بین این افراد که خریدهایی کم و گذرا دارند با افرادی که مدتهاست چنین رویهای را در پیش گرفته و به نوعی مال و کار خودشان را فقط در گرو این امر گذاشتهاند، بکشیم اما بایستی پذیرفت که این مرز، به اندازه قبل نیست.
سازندگانی که تنها نظاره میکنند!
بی شک یکی از دلایل وضعیت اسفناک امروز، حمایتهای گسترده چند دهه اخیر از خودروسازان داخلیست که بسیاری آن را به یک مافیا تشبیه کرده و افراد گوناگون در شاخههای آن دخیل هستند. شرایط اقتصادی کشور هم گره سردرگمی با این صنعت خورده که نه راه برون رفتی از آن وجود دارد و نه توانی برای حل کردن!
فعلا که خودروسازان به بهانههایی چون عدم وجود قطعه، هزاران اتومبیل را پارک کردهاند تا پس از تامین قطعات، احتمالا با قیمتهای جدید که فاصله زیادی با مبلغ قبلی آن ایجاد شده است، وارد بازار کنند. البته فکر نکنید که شاید و فقط شاید چنین امری از روی قصد بوده و آنها هم به نوعی بر این هرچه گرانتر شدن دامن میزنند، این بیچارهها فقط قطعه ندارند!
شرایط عرضه هم به سمتی رفته که شاید در بدترین کابوسهای یکی دو سال پیش خودمان هم آن را تصور نمیکردیم. دور نیست زمانی که دولت با ارایه وام و انواع و اقسام شرایط مختلف، کاری کرد تا خریداران با این دو کمپانی آشتی کرده و محصولاتشان را بخرند، اما الان وام که سهل است، شما پول را بایستی پیش بدهید و حتی در برخی طرحهای فروش، اسم خودرو و قیمت آن را هم به شما نمیگویند و تا اسفند سال ۹۸ که به احتمال فراوان آن محصول نامرئی اگر هم موجود شود تا سال ۱۳۹۹ (و چه بسا ۱۴۰۰) هم پیش میرود تا در نهایت یک خودرو با فناوری قدیمی و یا چینی با قیمتی که هیچکس نمیداند، به دست مصرف کنندهاش برسد! آیا اینجا بدترین مارکت خودرویی دنیا نیست؟
فناوری روز را فراموش کنید!
خیلی وقت پیش مقالهای با عنوان ایران گورستان خودروهای خارجی دنیا نوشتم، البته وضعیت آن زمان به اسفناکی امروز نبود، باز چند نمایندگی مختلف با قیمتهای دو و سه برابری، محصولات خارجی را عرضه میکردند و با آنکه تعدادشان در کل وزن بالایی نداشت اما چشممان به جمالشان روشن میشد.
اما امروز چه؟ وقتی ثبت سفارش مدتهاست که بسته شده، امیدمان از محصولات روز دنیا به دیدن چند چینی (که حتی حضور آنها هم بسیار کمرنگ است) بسته شده و سازندگان بدون توجه به رشد سریع فناوری در باتلاق کنونی مشغول دست و پا زدن هستند، آیا امیدی به پیشرفت وجود دارد؟
تنها کافی است که محصولات به روز یک خودرو ساز جهانی از بیامو و بنز تا تویوتا و هیوندای و حتی اشکودا را در کنار اتومبیلهای داخلی چون سمند و پراید و پژو و حتی دنا بگذارید تا متوجه شوید که اگر فاصله قبلا به چند کوچه میرسید، امروز با کشیدن اتوبان هم پر نمیشود!
در واقع با توجه به گرانی بیش از حد ارز، تعرفههای بسیار بالای واردات، نمایندگیهای نیمه تعطیل، قوانین غیر شفاف و… دیگر بایستی به دیدن عکس و فیلم محصولات بهروز در اینترنت قناعت کرد و خدا را شکر نمود که باز این دریچه هنوز باز مانده تا اگر لمسش نمیکنیم، باز نگاهش خواهیم کرد!
آیا بدتر از این هم میشود؟
نگاهی به روند بالا رفتن قیمت خودروها، بهخوبی نشان میدهد که اصطلاح هر روز بدتر از دیروز، بهخوبی در شرایط این روزهای بازار ما معنی میشود و ظاهرا نقطه توقفی هم برایش وجود ندارد، جالبتر هم اینجاست که اگر تمام مشکلات و مسایل امروزی ناگهان با یک معجزه حل شود، تازه به همان خانه خراب اول بازگشتهایم که همه نالان و خسته از وضعیت قبلی و کیفیت پایین داخلیها و گران خارجیها، شکایت میکردند.
شاید اگر کلمهای وجود داشت که از واژه «بدترین» میتوانست عمق فاجعه را در بازار ما بهتر به تصویر بکشد، از آن استفاده میکردیم اما همگی نیک میدانیم در روزگاری که همه کارمان آه کشیدن شده و هیچ راه برون رفتی را هم بر این آشفته بازار پیدا نمیکنیم، بازار خودرویی کشورمان تبدیل به بدترین مارکت دنیا شده و اکثریت تنها کلاه خودشان را گرفتهاند تا باد آن را نبرد، در حالیکه این طوفان خانه همگان را با هم خراب خواهد کرد!
سلام
تشکر و قدردانی میکنم از نویسنده فهیم و محترم.
سلامت باشید
حرف دل همه مردم رو زدید جناب گلکار
ممنون از مقاله عالیتون
جمهوری اسلامیه دیگه،حالشو ببریم
عالی..حرف دل ما…خفقان گرفتیم تو این بی سرانجامی و بی مدیریتی و کثافت