امروزه خودروسازان تمام تلاش خود را بهکارگفتهاند تا با رعایت تمامی استانداردهای لازم یک محصول متناسب با نیاز مشتری را تولید کنند. اما گاهی اوقات شاهد آن هستیم که در این خودروهای تولید شده یکسری موارد مد میشوند! همانطورکه در پوشاک و ظاهر افراد شاهد بوجود آمدن یکسری مدهای زودگذر و بعضا خندهدار هستیم، در حوزه وسائل نقلیه هم این موضوع به چشم میخورد. گاهی برخی از این مدها توسط خودروساز متولد میشوند و گاهی هم نبوغ مصرف کنندگان در خلق برخی از شاهکارها دخیل هستند. در ادامه قصد داریم شما را با 10 مورد از این مدها آشنا کنیم.
1- گیجهای اندازهگیری اضافی
خیلی هوشمندانه بهنظر میرسد که در خودروها از گیجهایی برای نشان دادن عملکرد صحیح مجموعه موتور استفاده شود. این بخش بعنوان قلب خودرو شناخته میشود و اهمیت کنترل آن بالاتر از قسمتهای دیگر است. اگر شما تصمیم گرفتید خودروی خودرا با نصب توربوشارژر تقویت کنید، مسلما اضافه کردن گیج اندازهگیری بوست عاقلانه است. اما گاهی اوقات شاهد استفاده ردیفی از این گیجها در بخشهای مختلفی از کابین خودرو، مخصوصا در بالای داشبورد هستیم که بههیچ وجه لازم و ضروری نیستند! گیجهای اندازهگیری دمای گاز خروجی از اگزوز، فشار سوخت و یا سنجش نسبت هوا به سوخت، اصلا کارایی ندارند. در بیشتر مواقع این قطعات اضافی باعث حواسپرتی در رانندگی میشوند، پس چهبهتر که در استفاده از آنها منطقی عمل کنیم.
2- اسپویلرهای نمایشی
سالهای زیادی است که تیمهای تخصصی فعال در حوزه مسابقات اتومبیلرانی از رکابهای جانبی و اسپویلرها به منظور ایجاد نیروی روبه پایین اضافی در خودروها استفاده میکنند. این فنآوری به مذاق خیلیها خوش آمده و مدتهاست برای برخی خودروهای خیابانی هم بهکارگرفته میشود و بعضا شاهد مدلهایی هستیم که همانند یک راکت هرلحظه آماده شلیک شدن هستند! مطمئنا برروی خیلی از این بخشهای نصب شده به هیچ عنوان تستهای لازم در تونل باد انجام نشده است. جالب اینجاست برای رانندگی خیابانی و درون شهری، این قطعات حتی باعث افت عملکرد خودرو و بالارفتن شدید مصرف سوخت میشوند. از طرف دیگر رکابهای جانبی هنگام عبور از سرعت گیرهای خیابانی مشکلاتی را ایجاد میکنند.
3- صدای موتور ساختگی
مقررات جدیدی وضع شده تا خودروسازان را مجبور کند از عایقهای لازم برای کاهش صدای اضافی موتور و اگزوز در محصولات خود استفاده کنند. اما از طرفی خیلی از علاقهمندان به خودرو عاشق این صدا هستند. برای راضی نگه داشتن هر دوطرف، خودروسازان اقدام به ایجاد صدای ساختگی و مصنوعی موتور و اگزوز خودرو نمودهاند که همانند یک سیستم پخش صوتی در خودورها عمل میکنند. از نمونههای بارز میتوان به پیشرانه اکوبوست فورد موستانگ و موتور 8 سیلندر بیامو M5 اشاره کرد.
4- آرمهای ساختگی
معمولا خودروسازهای سطح بالا و لوکس، خط تولیدی مخصوصی را به محصولات با عملکرد بالا اختصاص میدهند. بهطور مثال مرسدس بنز AMG را دارد و بیامو از آرم M برای ایجاد تمایز استفاده میکند. ناگفته نماند قیمت این مدلها در مقایسه با نسخههای معمولی بهمراتب بالاترند. اما خیلی از افراد ترجیح میدهند بهجای اینکه پول زیادی برای این نسخهها خرج کنند، مدل معمولی را خریده و از آرمهای آنها، که بهوفور در بازار فروخته میشوند، استفاده کنند! معلوم نیست هدف این افراد جلب توجه چه کسانی است؟ چون معمولا فقط افراد مطلع و بهاصطلاح اینکاره میدانند این آرم ها بهچه معنی هستند و به آنها توجه میکنند. اگر یک مرسدس بنز C350 با آرم AMG را ببینند مطمئنا آنرا با C63 AMG اشتباه نمیگیرند. بهنظر میرسد بهتر است بهجای اینکار، از مد اروپاییها استفاده کنیم. یعنی بهجای اضافه کردن آرم، موارد موجود را هم از خودرو جدا کنیم!
5- اگزوزهای عجیب و غیرواقعی
حتما شما هم تابه حال با مدلهایی از خودروها مواجه شدید که اگزوزهای نصب شده در آنها نمود عجیب و غریبی داشتند. شاید حتی صدای خاصی هم از آنها بیرون نیاید، یعنی فقط به صورت ماکت باشند، ولی حداقل به اگزوز اصلی وصل شده و ظاهر متفاوتی را ایجاد میکنند. اما گاهی اوقات خودروسازان خودشان مدهای عجیبی مثل حالتهای بیضی یا مستطیلی شکل زاویه دار را بهکار میگیرند. شاید اینکار ناخواسته سطح یک خودروی گرانقیمت و لوکس را پایین بیاورند. شاید مثال بارز آنرا بتوان در لکسوس IS-F که سال 2008 عرضه شد، مشاهده نمود. در این خودرو اگزوزهای پایینی هیچ اتصالی به منبع اصلی اگزوز ندارند و فقط بخشی از جریان هوای عبوری از زیر خودرو را عبور میدهند.
6- تنظیمات خیلی زیاد
از آنجائیکه اکثر بخشهای موجود در خودروهای امروزی بهصورت الکترونیکی کنترل میشوند، مهندسان خودرو عملکردهای آنها را از طریق طراحی حالتهای مختلفی مثل رانندگی راحت، اسپرت و یا اقتصادی باهم تلفیق کردهاند. شاید در یک خودروی معمولی سرعت عمل در اعمال این تنظیمات خیلی مهم نباشد ولی در مدلهای مسابقهای و یا با عملکرد بالا، تغییر در حالتهای رانندگی باید بسیار سریع انجام شود. مثلا بیامو M5 را درنظر بگیرید. تنظیمات بسیار زیادی در این خودرو قابل اعمال هستند. راننده میتواند سرعت تعویض دنده، چرخش فرمان، تنظیم سیستم تعلیق و خیلی موارد دیگر را انجام دهد. یعنی شما کاملا حالت رانندگی دلخواه خود را میسازید. اما مگر ماهیت اصلی این خودرو یک محصول اسپرت نیست؟ چرا همانند محصولات اسپرت ارائه شده 20 سال پیش که بهصورت پیشفرض به سیستم تعلیق خشک و فرمان سفت مجهز بودند، نیست؟ نه اینکه تنظیمات بد باشد، اما بهنظر میرسد خودروسازان باید برای خودروی اسپرت خود حداقل استاندارد مربوط به یک چنین محصولی را بدون تنظیم اعمال کنند.
7- اهرم تعویض دنده گیجکننده
همانند فرمان خودرو، اهرم تعویض دنده هم باید عملکرد سادهای داشته باشد نهاینکه باعث سردرگمی راننده شود. سیستمهای امروزی انتقال قدرت نیازی به اتصالات مکانیکی به اهرم تعویض دنده ندارند و خودروسازان با تعبیه چند دکمه، اهرم و دستگیره قابلیت کنترل ساده آنرا ایجاد کردهاند. برخی هم بهخاطر صرفه جویی در فضای اشغالی، آنها را کوچک طراحی میکنند. اما گاهی اوقات بدون هیچ دلیل قانع کنندهای این اهرم تعویض دنده بد طراحی میشود. طی 10 سال گذشته، بیامو از یک سیستم ابداعی توسط خودش برای این قسمت استفاده میکند که بهعقیده خیلیها واقعا سردرگم کننده است. پس چه بهتر که از همان الگوی PRNDL سابق استفاده شود.
8- استفاده بیدلیل از قطعات مسابقهای
دیده شده که برخی از رانندگان برای خودروهای معمولی و خیابانی خود از چارچوبهای فلزی، صندلیهای ثابت مخصوص و حتی کمربندهای دوطرفه شش نقطه، دقیقا مشابه خودروهای مسابقهای، استفاده میکنند. این افراد حتی یکبار هم گذرشان به پیستهای مسابقهای نیفتاده و قصدی هم برای اینکار ندارند، اما علاقه شدیدی بهتظاهر کردن دارند! استفاده از این قطعات مشکلاتی همچون کمبود فضای داخل کابین و کاهش راحتی هنگام رانندگی را درپی دارد. البته قیمت بسیار بالای این قطعات را هم نباید نادیده گرفت.
9- رانندگی بدون کاپوت
موتور خودروها مخصوصا زمانیکه از بخشهای جذابی مثل سوپرشارژرهای بزرگ، توربوها و مواردی ازاین دست در آنها استفاده شده باشد، بسیار جذابتر از قبل میشوند. اما اصلا توجیحی وجود ندارد که بدون کاپوت و برای بهرخ کشیدن این قسمتها در خیابان رانندگی کرد.
10- رنگ کردن کالیپرهای ترمز
تاریخچه استفاده از کالیپرهای رنگی ترمز برای خودروها به اواخر دهه 1980 میلادی باز میگردد. در آن زمان خودروهای سطح بالا و سوپر اسپرت باید به سیستمهای ترمز خیلی قوی مجهز میشدند که شرکت Brembo با مدلهای قرمز رنگ خود اینکار را انجام میداد. بهخاطر قطر زیاد رینگها و بزرگ بودن چرخها، این قطعه رنگی بهخوبی هنگام حرکت خودنمایی میکرد. روند گسترش این موارد ادامه داشت و امروزه هم شاهد استفاده از آنها هستیم، مثل پورشه کاین توربو S با کالیپرهای بزرگ فسفری رنگ. خیلیها نمیتوانند داشتن یک سوپر اسپرت را تجربه کنند اما دوست دارند حداقل با خودرویی شبیه به آنها رانندگی کنند. بنابراین به صورت خودجوش با یک قوطی رنگ و قلمو اقدام به رنگ کردن کالیپرهای کوچک خودروی خود میکنند!