آیا تابحال شده که از تهران به سمت یزد حرکت کنید و بخواهید دلی به جاده بزنید و یک مسافرت غیر از مسافرت معمول ما ایرانیها که مسافرت شمال است، تجربه کنید؟ البته روی سخن ما با عزیزانی که اهل شهرهای استان یزد هستند، نیست چرا که بحث آنها متفاوت است ولی سوال اینجاست که آیا این جاده و به کلی جادههای ایران میزبان خوبی برای مسافرت با خودرو هستند؟ یا نبود امکانات کافی مردم و گردشگران را ملزم به مسافرت با قطار، هواپیما و سایر وسیله های مسافری میکند؟ البته آگاهیم از مزایای این نوع از مسافرتها، اما اهالی سفر با خودرو را نمیتوان مجبور به مسافرت با دیگر وسایل حمل و نقل عمومی کرد!
دولتهای مختلف در سالهای گذشته، قراردادهای مختلفی را با بخش خصوصی برای راه اندازی اماکن خدماتی به مسافرین منعقد کردهاند ولی این قراردادها از طرفی کافی نبودهاند چرا که در جادههای مختلفی از جمله جادههای کویری مانند استان یزد، به شدت کمبود اماکن خدماتی احساس میشود و از طرف دیگر بخش خصوصی خدمات یکسان و مناسبی در همه جا نداشته و تفاوت فاحش کیفیت خدماتدهی در نقاط مختلف کشور برای مردم قابل مشاهده است.
یکی از معیارهای دولتی برای اینکه اعلام کنند کیفیت عبور و مرور در کشور به خوبی رعایت شده است، صرف راه اندازی “راه” ها و “آزادراه” هایی است که طبق تعریف چیزی به جز یک معبری با حداقل دارا بودن دو لاین عبوری نیست که آیا از نظر مسئولین همین مقدار از امکانات میتواند کسب موفقیت در مسیر تبدیل ایران به قطب گردشگری منطقه را میسر نماید؟
یکی از اشکالات بزرگ تعبیر زیرساخت در کشور ما این است که صرفا به بعد مهندسی قضیه توجه میشود. یعنی گفته میشود این جاده از نظر مهندسی چه ویژگیهایی دارد ولی نکته اینجاست که از این جاده فوق مهندسی، نباید “انسان” استفاده کند و این “انسان” به زیرساختهای دیگری احتیاج دارد که باید در این جاده وجود داشته باشد؟
به بیان دیگر خدمات حمل و نقل مجموعهای از زیرساختهای مهندسی و تاسیسات بین راهی و اماکن خدماتی است که در مجموع رضایتمندی را در مسافر و گردشگری ایجاد میکند و نبود هر کدام میتواند کیفیت دیگری را تحت الشعاع قرار دهد و همه زحمات را از بین ببرد.
اینکه از زیباییهای شهر یزد، کرمان، اصفهان، کاشان، بیرجند و …. گفته شود و مردم را به طور مثال از زنجان به یزد ، یا لرستان به بیرجند سوق دهیم یک اشتباه بزرگ است، چرا که مردم صرفا با یک پرس از زنجان به یزد نمیروند و در مسیری به طول حدود 1500 کیلومتر باید رانندگی کنند و یک زندگی کوتاه را در این مسیر تجربه نمایند. نبود امکانات تفریحی، فنی، تعمیرگاهی، بهداشتی به اندازه کافی علاوه بر ایجاد نارضایتی قطعا منجر به سوانحی خواهد شد که نتیجه آن اعلام 15000 کشته در حوادث رانندگی در سال خواهد بود.
به گمان بسیاری از کارشناسان نبود امکانات تفریحی، بهداشتی دلیل بسیار موثر در بسیاری از سوانح رانندگی است که فرد به دلیل خستگی دچار اشتباه شده و جان خود را از دست میدهد.
البته در سالهای اخیر مشاهده شده است که مجموعههای بین راهی خوبی در جادههای اصلی و بزرگ کشور راه اندازی شده است ولی یکی از معضلات بزرگ مجموعه راهداری در کشور این است که به جادهای مانند تهران-یزد به دید یک طرح بزرگ نگاه نمیکنند و هر بخش آن را به صورت جداگانه و با عنوان پروژه مورد بررسی قرار میدهند، اما راهکار درست اینجاست که باید این جاده به صورت طرح که مجموعهای از پروژه های کوچک و بزرگ است توجه شود و سپس هر پروژه نسبت به طرح سنجیده شود و نیازهای آن طرح برطرف شود.
در صورت نگاه این چنینی به جادههای پر رفت و آمد کشور که برای صنعت گردشگری نیز اهمیت بالایی دارد، دیگر شاهد نبود امکانات رفاهی در مسافت زیادی از مسیر تهران-یزد نخواهیم بود و با تقسیم بندی درست امکانات، از مشکلات احتمالی نیز کاسته میشود.
آیا مجموعههای بین راهی سودآور هستند؟
یکی از سوالاتی که معمولا مردم نیز میپرسند همین است که مجموعههای بین راهی سود دارند؟ قطعا همین طور است و به همین منظور دولت در بسیاری از این موارد ورود میکند تا از سود آنها بهره مند شود. اما ورود دولت به این سرمایه گذاریها باعث میشود تا از وظیفه اصلی خود یعنی ساخت راه غافل شده و تمامی وظیفه خود را با توجیه ساخت مجموعههای بین راهی پاسخ دهد!
اما دولت که برای ساخت آزادراههای ایمن هزینه گزافی (از 6 میلیارد تومان تا 15 میلیارد تومان برای هر کیلومتر) پرداخت میکند، قطعا می تواند با کاستن از هزینههای سرمایه گذاری در تاسیسات بین راهی میتواند علاوه بر کاهش هزینههای نگهداری آنها، به وظیفه خود عمل کند.
طبق قوانینی که در مجلس نیز به تصویب رسیده، دولت راهی به جز واگذاری کاملِ راهاندازی مجموعههای بین راهی به بخش خصوصی ندارد و باید تا حد ممکن از ورود به پروژه های مختلف که امکان واگذاری به بخش خصوصی دارند پرهیز کند.
همچنین از دیگر مشکلات مربوط به تامین زیرساختها و تاسیسات بین راهی برای ارائه خدمات مناسب به مسافرین مجوز های بی انتهایی است که بخش خصوصی با آن مواجه است. بخش خصوصی برای راه اندازی مجموعههای مذکور به کفش آهنی نیاز دارد تا از کوچکترین تا بزرگترین ارگانهای دولتی مجوزهای لازم را اخذ کند.
همچنین از دیگر مشکلات به مالکیت اراضی طبیعی میتوان اشاره نمود. با وجود اینکه همه این اراضی مربوط به دولت است ولی اخذ مجوز استفاده از آنها از طریق سازمان منابع طبیعی باید صورت بگیرد که خود یک قصه بی انتهاست که هر کسی را یارای اتمام آن نیست چرا که از نظر این سازمان، منابع طبیعی یک سرمایه ملی است حتی اگر در جایی باشد که شاید کمتر کسی به فکر طبیعت آن محل باشد.
این مشکلات و دیگر مشکلاتی که اینجا، مجال بحث آنها نیست باعث میشود که بسیاری از جادههای ایران، میزبان خوبی برای مسافرت با خودرو نباشد و جمله معروف “در هر دو ساعت رانندگی، 15 دقیقه استراحت کنید” برای بسیاری از جادههای ایران، بیشتر از یک توصیه ایمنی، یک مزاح ملیح تلقی شود!