کمپانیهای اپل و گوگل، هر دو به ماشینهای خودکار علاقهمندند، اما روش آنها در نزدیکشدن به این موضوع بسیار متفاوت است. به بیان یک تحلیلگر، طرح اپل به هیچ وجه کاربردی نیست.
از سال ۲۰۰۹، گوگل بر روی روی ماشینهای خودکار کار میکند و اطلاعات آن را دسترس عموم قرار داده است. اتومبیلهای این کمپانی بیش از ۲ میلیون مایل را طی کرده اند، که عمدتا بدون کمک راننده انسانی بوده است. از سوی دیگر،اپل معترف است که فعالیت خود را بر روی پروژه خودکار کارپلی متمرکز کرده است؛ علیرغم اینکه از فوریه ۲۰۱۵، شواهد بسیاری، فعالیت بخش مبهم و سری «پروژه تیتان» را تایید میکنند؛ بخشی که جهت کار بر روی وسایل نقلیه خودکار ایجاد شده است.
اما تفاوتها بسیار عمیقتر از این هستند. گزارشهای متعددی وجود دارد، که نشان میدهد، گوگل فعلا قصد تولید ماشینهای خودکار را ندارد. این امر میتواند توجیهکننده تمایل اخیر این کمپانی به همکاری با کمپانی فورد باشد. برخی بر این باورند که گوگل قصد دارد همان مدلی را برای ماشین های خودکار به کار ببرد که در سیستم عامل اندروید معروف خود استفاده میکند. این مدل پشتیبانی لازم برای فعالیت خودکار خودرو را فراهم میکند اما به دیگر شرکتها اجازه میدهد که ماشین را تولید کنند. در سوی دیگر اما به نظر میرسد که اپل قصد دارد ماشینها را نیز خود بسازد. در واقع، اوایل این ماه، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه این کمپانی برای ساخت « آی کار» شرکت مگنا را نیز انتخاب کرده است.
سپتامبر گذشته، از کهنهکار صنعت خودرو، باب لوتز، در مورد شایعه مبنی بر ساخت ماشین خودکار توسط اپل سوال شد. او این طرح را «چاه غولپیکر پول» نامید. در حال حاضر، ریچارد ویندسور، تحلیلگر موسسه تحقیقات سرمایهگذاری ادیسون، در این خصوص بسیار مردد است. ریچارد اشاره میکند که درآمد اپل از فروش دستگاههای موبایل خود حاشیهای ۴۰ درصدی دارد و آن را با درآمد حاشیهای بسیار کمی که از فروش اتومبیلها به دست میآید مقایسه میکند؛ حاشیهای که در مورد تولید خودرو در مقیاس کمتر، کوچکتر و کوچکتر خواهد شد. به گفته ویندسور، به نظر میرسد که اپل در حال کار روی ماشین خودکار است. هرچند، به نظر او، این کار اپل برای بهبود کارپلی و جمعآوری میزان دادههای بیشتر در مورد کاربران است؛ داده هایی که در نهایت مورد استفاده اپل قرار خواهند گرفت و به دیگر کمپانیها برای تبلیغ کاربران کارپلی مجوز خواهد داد.
برداشت ما
استدلال ویندسور از جهاتی قابل تامل است. مهمتر از همه اینکه کاملا روشن است که سود حاشیههای حاصل از فروش اتومبیلها قابل مقایسه با این سود در فروش گوشیهای هوشمند نیست. با این حال، حداقل سه دلیل میتوان آورد که استدلال ویندسور را رد کند. این دلایل لزوما ثابت نمیکنند که اپل در نهایت ماشین خودکاری را به فروش برساند، و یا اگر به فروش برساند موفق خواهد بود. اما آنها حداقل میتوانند ما را به فکر وا دارند:
- صنعت خودرو در میانه دو انقلاب بزرگ قرار دارد: برقیسازی و خودکارسازی، و اپل فرصتی برای در دست گرفتن رهبری در این صنعت میبیند. این عمل اپل مشابه زمانی است که در اواخر دهه ۱۹۹۰، تغییر جهت به سمت موسیقی دیجیتال را دید و آی پاد را عرضه کرد. این شرکت همچنین افزایش اهمیت دستگاههای تلفن همراه را پیشبینی کرد، و کامپیوتری جیبی و همهکاره ساخت: آیفون. به نظر میرسد که این کمپانی همچنین در صدد بهره برداری از تغییرات قریبالوقوع صنعت خودروسازی است.
- چه کسی می گوید اپل به تولید انبوه وسایل نقلیه نیاز دارد؟ اپل میتواند، در تئوری، تعداد محدودی خودرو الکتریکی خودکار با قیمتی بالا تولید کند، در حدی که فروش حاشیهای را که نیاز دارد تامین کند. این شرکت گروهی از طرفداران ثروتمند و متعصب دارد، و مطمئنا چندین هزار نفر از آنها مایل خواهند بود بابت چنین سواریای، پول زیادی بپردازند. این سیاست هدفی متفاوت با شعار ایلان ماسک، «وسایل نقلیه برقی برای همه» دارد. اما طرح اپل میتواند او را به بازیگری مهم در بخش ماشینهای لوکس تبدیل کند.
- اپل ممکن است نیاز داشته باشد عادت خود را از سر بگیرد. درآمد اپل در سه ماه گذشته کاهش یافته است؛ امری که برای اولین بار در ۱۳ سال گذشته در این شرکت اتفاق افتاده است. بیشتر تحلیلگران بر این عقیدهاند که این شرکت نیاز به طراحی یک محصول جدید دارد؛ محصولی که مصرفکنندگان را به تحسین وادارد و نام اپل را جلایی دوباره ببخشد. لزومی ندارد که این محصول جدید یک خودرو باشد.