رنو 5، سپند 1 و نهایتا سپند 2 و سپند جوانان محصولاتی بودند که دو دهه پیش مشتریان پرو پا قرصی داشت. خودرویی جوان پسند که در کنار امکاناتی که نداشت جذابیتهای خاص خود را برای مشتریان فراهم کرده بود.
این روزها که خودروهای بازار قیمتشان سر به فلک کشیده و دیگر خبری از خرید فروش قسطی خودرو نبوده و خودروسازان برای فروش محصولات بی کیفیتشان التماس نمیکنند، ناگهان یاد اولین خودرویی که خریدم افتادم!
سپند 2
دقیقا تابستان سال 81 بود که شرکت پارس خودرو اعلام کرد، خودروی سپند 2 که نسخه به روزتر خودروی سپند که آن هم نسخه به روزتر خودروی رنو5 بود را بصورت اقساطی و با تحویل فوری به فروش میرساند.
بله شاید خواندن همین خط الان برای شما جذابیت داشته باشد ولی در آن دوران شرایط این گونه بود!
در آن روزگار خرید خودرو به دشواری امروز نبود و سپند یکی از خودروهای خوش فروش آن روزها به حساب میآمد. محصولی کوچک و نقلی، با قیمتی تقریبا منطقی و البته شرایط فروشی مناسب!
قیمت سپند 2
خودرو حدود 2 میلیون تومان قیمت داشت. برای درک بهتر قیمت سپند 2، باید بگوییم که در آن دوران قیمت یک پراید بین 5 تا 7 میلیون بود و یک ماکسیمای اتوماتیک بین 30 تا 35 میلیون تومان قیمت داشت.
اما بازگردیم به سپند 2، شما میتوانستید همان مبلغ 2 میلیون تومانی را به صورت اقساط یعنی 1 میلیون پیش پرداخت و یک میلیون آن بصورت اقساط آنهم ماهی 50 هزار تومان خریداره کرده و به صورت تحویل فوری سوار شده و به منزل بروید! البته باید بگویم که این اقساط برای من که دانشجو بوده و پاره وقت هم در یک شرکت مشغول به کار بودم و ماهیانه 45 هزار تومان حقوق داشتم کمی زیاد مینمود.
بعد از ثبت نام و روز تحویل خودرو به نمایندگی مراجعه کرده و خودروی سپند 2 سفید رنگ را تحویل گرفتم.
اگر بخواهیم در خصوص سپند 2 و گذشتگانش صحبت کنیم، تنها به یک فرمول میرسیم. در واقع تفاوت رنو 5، سپند یک و سپند 2 از همان فرمول قدیمی ولی تاثیرگذار: ” سپر و چراغ را عوض کن و یک خودروی جدید خلق کن” پیروی میکرد.
این محصول در واقعا همان خودروی رنو 5 و همان سپند 1 که چراغ عقب و سپر های آن تغییر کرده بودند و ساعت و آمپر آب دیجیتال هم داشت، بود!
ویژگیهای مثبت سپند پارس خودرو
این خودرو یک ماشین فوق العاده کوچک و جمع و جور و مناسب شهرهای شلوغ بود. بگذریم که در برخی شهرهای کم جمعیت ایران هم به خودروی اول همگان تبدیل شده بود و به خاطر قیمت مناسبش انتخاب معقولی به نظر میرسید.
خاطرات سپند 2
اما بگذارید از اولین خاطره سپند 2 برایتان بگویم تا به کیفیت محصولات تولیدی 2 دهه پیش کمپانی های خودروساز داخلی پی ببرید!
پس از تحویل خودرو، با خوشحالی در بزرگراه مدرس بودم و به این فکر میکردم که چه قدر خوب است که سوار موتورسیکلت نیستم! ناگهان دیدم که آمپر آب بالا رفت و خودرو جوش آورد. خب بسم الله، شروع شد، خودرویی صفر کیلومتر و خشک، اولین ایراد را نشان داد، با همان حال و با توقفهای پی در پی و بدبختی فراوان، خود را به اولین نمایندگی رساندم، البته بدیهی است که آن روزها خبری از نوبت دهی اینترنتی نبود و شما می توانستید با فراق بال سر خودرو را کج کرده و وارد نمایندگی شوید.
مکانیک، مسئول پذیرش یا مسئول نمایندگی گفت که فن رادیاتور سوخته است و باید تعویض شود، البته که ما نداریم. خیلی خوش آمدید!
به ناچار به نمایندگی بعدی رفتم و بالاخره در یکی از نمایندگی ها فن رادیاتور را با نمونه فرانسوی آن تعویض کردند، اما خب این همه ماجرا نبود، بدیهی است که هیچ کس با خودروی جوش آورده به دنبال نمایندگی نمیرود، ولی نتیجه این حرکت ماجراجویانه تعویض واشر سر سیلندر یک خودروی صفر کیلومتر با صفر کیلومتر کارکرد بود!
تجربه رانندگی با سپند 2
بله شاید پیش خود بگویید که مگر این خودرو تجربه رانندگی هم دارد! بله خب بالاخره وقتی بخواهید یاد و خاطره را زنده کنید، همین سپند 2 هم ویژگی های جالبی دارد!
رانندگی با سپند به علت وزن سبک 770 کیلوگرم و حجم موتور 1100 سی سی پرشتاب و لذت بخش بود. بله، گاها شتاب اولیه این خودرو در نوع خود جالب بود و حداقل برای من که در سن جوانی بودم دلپذیر مینمود! در واقع گشتاور 80 نیوتن متری آن، برای وزن خودرو کاملا مناسب و در سبقت گیری ها کاملا راضی کننده بود.
طی سالهایی که این خودرو را داشتم، سفرهایی به شیراز و شمال کشور داشتم. همین وزن سبک گاها معضل بزرگی میشد، مثلا هنگامی که در مسیرهای بیابانی باد وزدیدن میگرفت حقیقتا کنترل خودرو در یک خط مستقیم تبدیل به کار دشواری می گردید و میبایست فرمان خودرو را به مانند یه کامیون دو دستی چسبید و خدا خدا کرد تا باد شما را با خود به بیرون جاده نبرد!
اما در مورد کیفیت خودرو هر چه بگویم زیاد گفتهام. ماشینی که همیشه خراب بود و هر بار یک جایی از ماشین دچار خرابی میشد. حتی با ساده ترین استفاده از ماشین!
از جلوبندی ضعیف که مرتبا از تنظیم خارج میشد تا خرابی سیم کلاج و واتر پمپ تا خرابی آمپر دیجیتال و رله فن و استارت و مگنت دلکو… همه و همه در کمتر از یک سال به سراغم آمدند. بله در کمتر از یک سال یا همان مثلا 10 تا 15 هزار کیلومتر!
با بروز مشکلات پی دی پی مالکین سمند دست به ابداعات گوناگونی میزدند، مثلا خودم به دلیل خرابی زیاد رله و سنسور، فن رادیاتور را توسط کلیدی که پشت فرمان نصب کرده بودم خاموش و روشن میکردم.
یکی از ویژگی های جالب سپند 2، تقسیم وزن عجیب خودرو روی محورهای جلو و عقب بود. همین طراحی عجیب و غریب باعث میشد که خودرو در مسیرهای برفی بسیار کارآمد باشد و پا به پای پاترول جاده شمشک به دیزین را در زمستان بالا برود. بله درست میخوانید!
البته ذکر این نکته ضروری است که بگویم اگرچه امروزه این خودرو کاملا قدیمی شده و حرفی برای گفتن ندارد، اما در همان روزگار هم اگر از قطعات با کیفیت تری همچون رنو 5 فرانسوی در آن استفاده میشد، میتوانست خاطرات خوبی را از خود به جای بگذارد.
راستی این خودرو هم اکنون در بازار با قیمتهای مختلفی از 50 تا 100 میلیون به فروش میرسد!
شما چه خاطره ای از سپند یا سپند 2 دارید؟
من الان چند نمونه ازشون دارم و خیلی لذت میبرم ازشون، البته همشون رنو پنج هستند، فقط یک دونه سپند ۲ دارم
مبارکتان باشه از کدوم شهر هستین؟
با این اوضاع اقتصادی و انزوای خفقان آور کشور در جهان احتمال بالا تا ده سال آتی pk و پیکان مجدد به بازار میان نهایتا موتور tu5 یا m15tc میندازن روشون با بالابر برقی شیشه و سانروف!!
با سلام ضمن تشکر از تقریر این موضوع بنده ضمن احترام به شما عرض کنم حدود هشتاد درصد فرمایشات شما رو درخصوص خاطرات خو با خودرو را دوست داشتم ولی در بارهی خودرو سه درصد آنرا البته با اعتقاد به شانس و احتمال بد یا خوب درآمدن خودرو چون بنده نیز باهمان مدل یک پارس خودرو دارم ازسال ۸۴ تا ۹۵ هرهته با اون از کرج تا شما می رفتم خدا برکت بده هیچ جا این ماشین ما رو شرمنده نکرد برف باران سیل آفتاب خرماپزون دیگه چی بگ الان هم پیشم هست دوستش دارم د حدخودش عالی بود
ماشین خوبی بود برای اون سالها
ظاهرا موتور پراید که 1100 سی سی کرده بودند داشت، همان موتوری که اوایل صادرات پراید به سوریه استفاده می شد
حدود 25 سال قبل بود. ماشین همسایه دوستم یادم نیست سپند بود یا پی کی، روشن نمی شد ما رفتیم هل دادیم بعد که حرکت کرد، شیشه چراغ عقب تو دست دوستم جا مونده بود چقدر خندیدیم.
اولین ماشینی بود که پدرم داشت ، خاطره ای که ازش به یاد دارم، در سال ۸۳ که به دیدار داییم که در شیروان سرباز بود میرفتیم برف سنگینی می آمد و این کوچولو هم برف پاکناش قطع بودن و به سختی میشد جلو رو دید. یادش بخیر