تغییر برند یا مهندسی نشان! چه این کار را دوست داشته باشیم یا نه، تقریبا همه خودروسازهای جهان تا حدی این کار را انجام دادهاند. حتی در میان خودروسازان داخلی هم تغییر برند داشتهایم. سایپا با تغییراتی در کیا پراید، نام و برند این خودرو را به سایپا صبا تغییر و لوگوی خود را روی این خودرو چسبانده یا پارس خودرو که برلیانس را با لوگوی پارس خودرو عرضه میکند. این کار تغییر برند یا مهندسی نشان! نامیده میشود. در برخی از موارد این کار برای توسعه مشترک یک تکنولوژی جدید انجام میشود (البته نه در ایران). در موارد دیگر هم این کار به اقتضای زمان صورت میپذیرد. یک خودروساز میخواهد که به یک بازار جدید وارد شود و برای این کار با خودروسازی دیگر که پیش از این وارد آن بازار شده است، همکاری میکند.
به دلیل مهندسی نشان یا تغییر برند، ما شاهد خودروهایی مثل سایون FR-S\سوبارو BR-Z، مزدا میاتا\فیات ۱۲۴ اسپایدر و مزدا۲\سایون iA بودهایم. اما روی هم رفته، به این کار معمولا به چشم یک تلاش بدبینانه برای کسب سود بیشتر نگاه میشود. این دقیقا همان چیزی است که ما میخواهیم درباره آن صحبت کنیم.
خودروهای آمریکایی تغییر برند یافته بد زیادی وجود دارد؛ تقریبا همه مدلهایی که توسط مرکوری، پلیموث، پونتیاک و الدزمبیل عرضه شدند، در سالهای پایانی خود یک مدل با مهندسی نشان داشتهاند. در اینجا به بررسی ۱۰ مورد از بدترین مدلهای تغییر برند یافته میپردازیم:
۱. آلفارومئو دوفین
وقتی که شما راجعبه آلفارومئو فکر میکنید، فکر شما به سمت کانورتیبلهای قرمز جذابی میرود که موتورهای دور بالا و هندلینگ عالی دارند. احتمال درباره این کلون کوچک سرسخت رنو دوفین فکر نخواهید کرد. در فرانسه، دوفین موتورعقب ۳۲ اسببخاری یک سدان محبوب و کاربردی بود. در ایتالیا، این خودرو در دورهای که آلفا در حال تلاش برای بقا بود و نیاز به چیزی برای فروختن داشت، تحت لیسانس ساخته شد. شاید این خودرو یک خودروی وحشتناک نبود، اما خوب قطعا یک آلفا هم نبود و یکی از اولین نمونههای پرسروصدای تغییر برند یا مهندسی نشان به شمار میرفت. آخرین بازمانده اصلی این خودرو توسط بونهام در سال ۲۰۱۲ به فروش رسید. قیمت نهایی آن ۵۳۸۶ دلار بود.
۲. ساب- لانچیا ۶۰۰
در دهه ۱۹۷۰، ساب قسمتی از تخصصهای خود را به لانچیا داد، که نتیجه آن در بین سالهای ۷۹ تا ۸۲ خودروی دیفرانسیل جلوی دلتا بود. ساخت این لانچیای لاغر اندام که طراحی جیوجیارو بود، برای شبیه شدن به خودروهای رالی افسانهای Integrale ادامه یافت، اما در تنظیمات پایه، این خودرو تعریفی کامل از یک خودروی کوچک اقتصادی بود. به عنوان قدردانی، لانچیا به ساب اجازه داد تا دلتا را با تغییر برند آن به ساب- لانچیا ۶۰۰ در اسکاندیناوی عرضه کند، خودرویی که یک فاجعه کامل بود. قیمت بالا و کیفیت ساخت نهچندان جالب این خودرو خریدارانی را که عادت به خودروهای بیش مهندسی شده ساب و ولوو داشتند، شوکه کرد. فقط ۶۴۱۹ دستگاه ساب- لانچیا به فروش رسید.
۳. کادیلاک سیمارون
اوایل دهه ۸۰ میلادی، نام بیامو با موفقیت سری ۳ خود سر زبانها افتاد و موجب علاقه خریداران آمریکایی به سدانهای اسپرت شد. ظاهرا هیچ کس علاقهای به کادیلاک سیمارون که در پاسخ به بیامو ساخته شده بود نداشته، البته دلیل آن هم مشخص بود. این خودرو فقط سایز درستی داشت و در سایر زمینهها افتضاح بود. برخلاف سیستم دیفرانسیل عقب، هندلینگ عالی و موتور واکنشگرای ۴ سیلندر خطی بیامو بیمر، کادیلاک سیمارون از سیستم دیفرانسیل جلو و پلتفرم J-Body شورولت کاوالیر استفاده میکرد. این خودرو در سال ۱۹۸۲ وارد خط تولید شد. اما حتی وفادارترین هواداران کادیلاک هم گول سیمارون را نخوردند. این خودرو به مدت ۶ سال تولید شد.
۴. یوگو GV
این خودرو یک خودروی مهندسی نشان شده معمولی نبود، بلکه مهندسی نشان شده یک خودروی مهندسی نشان شده دیگر بود! این خودرو که به عنوان مدل ۱۹۸۷ در آمریکا عرضه شد، براساس خودروی صربستانی زاستاوا کورال که خودش نوعی فیات ۱۲۷ (خودرویی که تولیدش به سال ۱۹۷۱ برمیگشت) بود، ساخته شده بود! یوگو GV در سال ۱۹۹۲ از بازار آمریکا خارج شد، اما کماکان به دلیل کیفیت ساخت افتضاح، شتاب بسیار کم و نداشتن امکانات ایمنی بدنام باقی ماند. به طرز عجیبی تولید این خودرو در اروپا تا سال ۲۰۰۸ ادامه داشت.
۵. لکسوس ES250
در سال ۱۹۸۹ تویوتا غیرممکن را ممکن کرد. این کمپانی لکسوس LS400 را به عنوان خودرویی پرچمدار که میتوانست هم روی کاغذ و هم از نظر فروش رقیبی برای مرسدس کلاس S، بیامو سری ۷ و جگوار XJ باشد، عرضه کرد. اما اقدام بعدی تویوتا عرضه لکسوس ES250 در بین سالهای ۸۹ تا ۹۱ بود. خودرویی که همان تویوتا کمری با نشانی دیگر و با استفاده بیش از حد از چرم در طراحی داخلی آن بود که به عنوان یک سدان اسپرت عرضه شد. ES خودروی بدی نبود، اما در مقایسه با LS نمیتوانست رقیب چندانی برای بیامو باشد. لکسوس ES250 را در سال ۹۲ با ES300 جایگزین کرد که این خودرو موفقیت بسیاری را برای لکسوس به ارمغان آورد و تمام خاطرات بد این برند را از بین برد.
۶. کیا Elan
در سال ۱۹۹۰، رودستر تازه احیاشده لوتوس Elan خصوصا در مقایسه با رقبایی مثل خودروی ارزانتر میاتا خودرویی بسیار ناامیدکننده بود. این خودرو با کیفیت ساخت پایین، موتور ۴ سیلندر خطی ایسوزو و سیستم دیفرانسیل جلو، فروش پایینی داشت و در سال ۱۹۹۵ از خط تولید خارج شد. اما لوتوس که با بحران مالی شدیدی دست و پنجه نرم میکرد، پس از توقف تولید این خودرو قطعات آن را به کیا فروخت و کیا هم فروش خودرویی تحت نام کیا Elan را آغاز کرد. فروش این خودرو تا سال ۱۹۹۹ در آسیا و اروپا ادامه داشت.
۷. مرکوری ویلیجر
برند مرکوری از دهه ۸۰ میلادی، عرضه خودروهای فورد را با نشان خود آغاز کرد. شاید عجیبترین مدل عرضه شده توسط مرکوری در دهههای پایانی خود، ولیجر بود، یک مینیون توسعهیافته با همکاری نیسان که بیشتر با نام کوئست (Quest) شناخته میشد. ویلیجر هیچگاه به محبوبیت خودروهای بزرگتری مانند دوج کاروان، شورولت آسترو و فورد ویندستار نرسید و در سال ۲۰۰۲ از بازار خودروها کنار رفت. این خودرو به اندازه کافی عجیب بود تا دیگر هیچ خودرویی تحت همکاری مشترک فورد و نیسان ساخته نشود.
۸. شورولت آوئو
اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ میلادی، هم فیات و هم جنرالموتورز به همکاری به خودروسازان در حال توسعه کرهای پرداختند. جنرال موتورز برای ساخت پونتیاک لومانز به سمت دوو و فورد هم برای ساخت اسپایر به سمت کیا رفت. اما شورولت تا سال ۲۰۰۲ و هنگام معرفی نسخه خود از دوو کالوس به نام آوئو صبر کرد. به طرز عجیبی پس از خارج شدن این خودروی افتضاح از خط تولید در سال ۲۰۱۱، طراحی آن تحت لیسانس فروخته شد و هنوز هم در بازارهای در حال توسعه در سراسر جهان تولید میشد. واحد کرهای جنرالموتورز در توسعه جانشین آوئو پیشقدم شد. سونیک در تضاد کامل با جانشین خود بود و نشان داد که آوئو چه خودروی افتضاحی بوده است.
۹. آستون مارتین سیگنت
اگر شما یک شرکت خودروسازی باشید که خودروهایتان همگی دارای موتورهای ۸ و ۱۲ سیلندر داشته باشند و بخواهید که یک خودرو مطابق با استانداردهای مصرف سوخت اروپا داشته باشید چکار میکنید؟ اگر شما آستون مارتین باشید چند تویوتا سایون IQ میخرید، یک جلوپنجره روی آن نصب میکنید و آن را سیگنت مینامید. باوجود ظاهری آشنا و طراحی داخلی لوکس، این خودرو در همه موارد به جز نامش یک تویوتاست. جالبتر اینکه بالاترین تیپ تویوتا IQ ۱۳۳۰۰ یورو قیمت داشت، درحاليکه برای خرید یک سیگنت ۳۰۰۰۰ یورو باید میپرداختید. تولید این خودرو در سال ۲۰۱۳ با فروش فقط ۳۰۰ خودرو به پایان رسید.
۱۰. مزدا تریبیوت
به خاطر آوردنش دشوار است، اما مزدا تا یک دهه زیرمجموعه فورد بود. نتیجه این امر عرضه خودروهایی مانند تریبیوت بود، که کاملا براساس نسل اول فورد اسکیپ ساخته شده بود. اگر منصفانه بگوییم، مزدا نقش عمدهای در توسعه پلتفرم خودروهای شاسیبلند داشته است، اما تریبیوت کاملا با قطعات فورد ساخته شده بود و کیفیت ساخت اسفناک و پلاستیکهای بیکیفیت بهکار رفته در آن نسبت به استانداردهای امروزی خندهدار است. خوشبختانه مزدا، تریبیوت را پس از توسعه خط تولید شاسیبلندهای خود، از خط تولید خارج کرد.