اوایل سال جاری بود که خبر ساخت سلاحی هولناک توسط کمپانی اسلحهسازی کلاشینکوف، همه نگاهها را به خود معطوف کرد. این شرکت طی بیانیهای از تولید طیف وسیعی از رباتهای جنگی خودکاری خبر داد که از هوش مصنوعی خود برای شناسایی اهداف و تصمیمگیری استفاده میکنند. انتشار این بیانیه، جنجال بزرگی به پا کرد و یک بار دیگر موافقان و مخالفان استفاده از هوش مصنوعی در عرصه نظامی را به جان یکدیگر انداخت. هرچند که بیشتر این دیدگاههای متفاوت حول محور نحوه کنترل این قاتلان هوشمند میچرخد.
در اواخر سال 2015، بیش از هزاران دانشمند و محقق هوش مصنوعی و نیز افراد صاحب نامی چون “آلن ماسک” و “استیون هاوکینگ” طی نامهای سرگشادهای به سازمان ملل متحد، خواستار منع توسعه و گسترش استفاده از سلاحهای دارای هوش مصنوعی توسط ارتشهای جهان شدند. لکن روال کند اداری در دستگاههای عظیمی چون سازمان ملل بر کسی پوشیده نیست و بعید به نظر میرسد که تا اواخر سال آینده اقدام درخوری صورت بگیرد. هرچند که حتی در زمان نگارش این مطلب هم، سازمان ملل گروهی از کارشناسان بینالمللی را به صورت فرمالیته، جهت بررسی این امر تشکیل داده است. اما در خوشبینانهترین حالت هم اجرایی شدن چنین طرحی سالها زمان میبرد.
کلاشینکف
درست در زمانی که سازمان ملل متحد در حال تشکیل کارگروهی برای نظارت بر استفاده از هوش مصنوعی جهت مصارف نظامیاست، روسیه بیباکانه به سوی ساخت رباتهای جنگی واقعی پیش میرود؛ چراکه تنها چند روز پس از بازدید ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، از کارخانجات کمپانی کلاشینکف که با ساخت سلاح قرن یعنی AK-47 به شهرت رسیده است، “سوفیا ایوانووا”، مدیر ارتباطات گروه اسلحه سازی کلاشینکف، از تصمیم این کمپانی برای تولید یک سری از سلاحهای مبتنی بر شبکه عصبی انسان پرده برداشت و از رونمایی آنها تا اواخر سال 2017 خبر داد. حال علیرغم اینکه هنوز هیچگونه اطلاعاتی از نوع سلاح تولید شده و عملکرد آن در دسترس نیست، میتوان به گمانهزنی پیرامون آن پرداخت؛ زیرا حداقل میدانیم که با سلاحی هوشمند طرف هستیم که فرمان آتش را به تشخیص خودش صادر میکند!
و اما ترمیناتور!
لزوم نظارت انسانی بر عملیاتهای نظامی خودکار، مسئلهای است که این روزها طرفداران و مخالفان خاص خود را دارد و حتی در ایالات متحده امریکا نیز هیچگونه تفاهمی بر سر این مسئله شکل نگرفته است. با این وجود زمزمههایی از نوع برخورد با چنین پروژههایی تحت عنوان ترمیناتور یا نابودگر، از این سو و آن سو به گوش میرسد؛ چراکه دیگر تبعات منفی این مسئله بر کسی پوشیده نیست و همین امر هم چند سوال یکسان را به ذهن متبادر میکند که مواردی چون “آیا توسعه استفاده از چنین سلاحهایی سبب بر هم خوردن توازن قوا در دنیا میشود؟” یا “اعطای قدرت به یک ماشین برای تصمیمگیری در مورد حیات یک انسان چقدر منطقی است؟” من جمله مهمترین آنها هستند.
ایالات متحده امریکا، موضع روشنی در برخورد با این مسئله ندارد و فعلا ترجیح میدهد که با تراشیدن چندین ماده و تبصره، از این موضوع بگذرد. هرچند همواره استدلالهایی نیز وجود دارند که در نوع خود قابل توجهاند؛ چراکه به اعتقاد برخی، امکان استفاده از سلاحهای خودکار، تنها در شرایطی پذیرفتنی است که رابطه مستقیمی با جان انسانها نداشته باشد. بنابرین با استناد به این امر میتوان از آنها در تمامی نبردهای الکترونیکی و یا امور لجستیکی و پشتیبانی بهره برد.
برای درک بهتر موضوع به مقالهای از سرهنگ بازنشسته ارتش ایالات متحده، جوزف برچر، رجوع میکنیم. وی در این مقاله، سناریویی را توصیف میکند که در آن، یک طرف جنگ به انواع سلاحهای خودکار و هوشمند مجهزند و طرف مقابل، تنها از سلاحهایی نیمه خودکار و انسان محور بهره میبرد. در این سناریو، طرفی که دارای سلاحهای انسان محور است، دو مشکل بزرگ پیشپای خود دارد. نخستین مشکل مربوط به سرعت پایین تجهیزات و نفرات آنها نسبت به سلاحهای خودکار و بعدی در رابطه با آسیبپذیری بالا آنها در برابر حملات سایبری به دلیل باز بودن لینک ارتباطی آنهاست. بنابرین این سرهنگ در پایان نتیجهگیری میکند که توسعه و گسترش ساخت چنین سلاحهایی، توسط برهم خوردن توازن قوا و افزایش ناگهانی قدرت نظامی کشورهای کم اهمیتی میشود که بر روی این پروژه سرمایهگذاری کردهاند.
ایا سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند خطاهای انسانی را برطرف سازد؟
اگر تصویر ترسناک رباتهای هوشمند را برای لحظهای کنار بگذاریم، خواهیم دید که اجرای دقیقتر هوش مصنوعی در فرایندهای نظامی، میتواند تلفات غیر نظامیان را تا حد زیادی کاهش دهد؛ چراکه امروزه، خطاهای انسانی مهمترین مسبب هدف قرار گرفتن مناطق مسکونی و اسیب دیدن بسیاری از غیر نظامیان است. در حالیکه رباتهای هوشمند میتوانند با استفاده از هدفگیری مناسب، میزان این خطاها را به طور قابل توجهی کاهش دهند. “هیت روف”، پژوهشگر موسسه تحقیقاتی Future of Life، وضعیت فعلی سیستمهای خودران و مسیر توسعه آنها را مورد بررسی قرار داده و طی مقالهای جامع منتشر کرده است. روف معتقد است که دو تکنولوژی فعلی یعنی ایجاد تمایز بین اهداف و تاخیر را میتوان از طریق این سیستم توسعه داد. در واقع اولی از طریق بهبود دید و پردازش کامپیوتری و پیشرفتهای بوجود آمده در فناوریهای موشکی و دومی با تولید برخی هواپیماهای بدون سرنشین توسعه خواهند یافت. هرچند که این سیستمها هنوز هم در هرگونه اقدام مرگباری نیاز به تصمیمات انسانی دارند. اما کاهش کارایی انها در صورت وجود دخالت انسانی، مسئلهای است که هنوز راهحل قانعکنندهای برای آن پیدا نشده است.