شاید در نگاه اول مقایسه شرکتهای ایرانخودرو و هیوندای عاقلانه و منطقی به نظر نرسد. اما اگر کمی عمیق شویم، میبینیم که سرآغاز فعالیت هر دو خودروساز با فاصله کوتاهی از هم و در یک دوره صورت گرفته است و همچنین هر دوی آنها در ابتدا سراغ شرکت فورد موتورز و بعد خودروسازان انگلیسی رفته و از رفتارهای یکسانی بهرهمند بودهاند. اما امروز هیوندای در مقام چهارمین خودروساز بزرگ جهان قرار دارد و دیگری در جایگاه والای ایرانخودرو مخصوصا نزد هموطنان عزیز قرار گرفته است!
قبل از اینکه تاریخچه هیوندای و ایرانخودرو را بهطور خلاصه با هم مرور کنیم، لازم است اشاره کنم که در این مقاله از سایت چرخان، بهصورت کاملا خلاصه روی اولین خودروهای سبک و سواری این دو خودروساز متمرکز میشویم و بخش خودروهای سنگین و تجاری آنها مد نظر ما نیست. ضمنا اهداف و نگرش کلی این دو خودروساز از منظر برندینگ و برنامهریزی استراتژیک را هدف قرار داده و سپس به آسیب شناسی و دلایل موفقیت آنها پرداختهایم. امید است که با نگارش این تحلیل قدمی به سوی اعتلای برند ملی خود برداشته و در پیشرفت صنعت خودروسازی ایران عزیز بتوانیم سهمی داشته باشیم.
در سال ۱۹۶۲ میلادی برادران خیامی در تهران تصمیم گرفتند تا با ثبت شرکتی صنعتی و احداث کارخانهای پیشرو، صنعت خودروسازی را به شکل همه جانبهای از خودروهای سبک سواری گرفته تا سنگین و تجاری وارد ایران کنند. پنج سال بعد کرهایها نیز همین تصمیم را گرفتند و این دو شرکت در کشورهایی جهان سومی یکی در شرق و دیگری در غرب آسیا بنا نهاده شدند. خیامیها با سرمایهای حدود یک میلیون دلار آمریکا شرکت ایران ناسیونال (که بعد از انقلاب به ایران خودرو تغییر کرد) را ثبت کردند. کرهایها که شرکت هیوندای را در زمینه ساخت و ساز و صنایع سنگین داشتند، فقط زیر مجموعهای به نام هیوندای موتورز را ثبت کردند.
شروع کار هر دو شرکت پس از همکاری با شرکت فورد موتورز آمریکا، مشارکت با صنعت خودروسازی بریتانیا بود، اما نوع همکاری آنها با ما تفاوتهای بسیاری داشت. خیامیها پس از تولید اتوبوسهای آلمانی، برای تولید خودروهای سواری سراغ شرکتهایی نظیر فورد، پژو، فولکس واگن و حتی تالبوت، شرکت ناشناخته انگلیسی رفتند، که متاسفانه در نهایت نیز همکاری با آخرین گزینه را شروع کردند. هیلمن خودروی شکست خورده انگلیسی آغازگر ورود فناوری خودروسازی به ایران شد. آنها برای شروع کار مونتاژ بدترین مدل از هیلمن را آغاز کردند و در نهایت نام پیکان را روی آن گذاشته و به مدت ۴۰ سال وفادار به تولید همان مدل ماندند. اینکار چنان شتابزده و غیر علمی صورت گرفت که فرصت نکردند جهت برف پاککنها را هم همراه با تغییر مکان فرمان به سمت چپ عوض کنند! اما کرهایها در شرق پس از همکاری با شرکت فورد برای مونتاژ مدل کورتینا، تصمیم به تولید خودروی منحصربفرد خود گرفتند. آنها برای تحقق این رویا شروع به استخدام مهندسین انگلیسی شرکت لیلاند برای طراحی و ساخت خودروی خاص خودشان کردند. بدین ترتیب در سال ۱۹۷۴ سراغ جورج ترنبول George Turnbull مدیر عامل سابق شعبه انگلیسی لیلاند رفته و وی را برای ماموریتی بزرگ استخدام کردند. جورج هم پنج تن از بهترین مهندسین بریتانیا را با خود به کره جنوبی آورد تا آرزوی کرهایها را محقق کنند. در سال ۱۹۷۵ میلادی اولین خودروی ساخت کره جنوبی به بازار معرفی شد. نام آن را پونی گذاشته و چنان در بازار موفق ظاهر شد که تا سال ۱۹۹۰ میلادی تولید آن در دو نسل موفق ادامه داشت.
دوباره برگردیم به ایران و ببینیم ظرف این مدت که رقیب کرهای توانست پیشرفت کرده و موفق به دستیابی به بازارهای جهانی برای صنعت خودروسازی ملی خود شود، اوضاع و احوال ایران ناسیونال دیروز و ایرانخودروی امروز چه بود. آنها که پیکان را به شکلی غیر علمی ایرانی کرده بودند، در سال ۱۹۷۴ همزمان با کرهایها تصمیم به بازسازی خط تولید خود گرفته و به دنبال جایگزینی برای پیکان بودند. در این سالها با بالا رفتن قیمت نفت، اوضاع اقتصادی ایران بهتره شده و شرکت ایران ناسیونال نیز توسعه پیدا کرده و به صورت سهامی عام وارد تالار بورس تهران شده بود. مذاکرات برای پیدا کردن جانشین پیکان بالاخره در سال ۱۹۷۷ با فرانسویها منجر به عقد قرارداد برای مونتاژ پژو ۳۰۵ شد. اما قبل از شروع همکاریها و ورود این خودرو به ایران، انقلاب شد و با ملی شدن صنعت خودروسازی این کارخانه به دست دولت افتاد. در این مدت قرارداد پژو نیز فسخ شده و دولت به تولید همان پیکان ادامه داد، تا ۱۷ سال بعد که دوباره با این شرکت فرانسوی سر میز مذاکرات همکاری نشستند.
ولی در طی این دوران یکنواختی بازار خودروی ایران و عدم صادرات آنها به دیگر کشورها، در کره جنوبی و کمپانی هیوندای چه میگذشت؟ آنها که از شرکت طراحی ایتالدیزاین برای طراحی پونی کمک گرفته بودند، برنامههای خوبی برای این خودرو و توسعه آن داشتند. کرهایها که در ابتدای صنعت خودروسازی بودند با ژاپنیها برای خط تولید موتورهای خود وارد همکاری شدند. آنها شرکت میتسوبیشی موتورز را انتخاب کرده و از قلب آهنین ساخت ژاپنیها برای پونی کرهای استفاده کردند. پس از تامین بازار داخلی، شروع به صادرات اولین خودروی خود نموده و اکوادور نخستین کشور وارد کننده خودروی کرهایها بود. پس از آن بلژیک، هلند و لوکزامبورگ مقصد بعدی کرهایها برای صادرات خودرو بودند. در سال ۱۹۸۴ میلادی آنها موفق شدند تا پونی را به سرزمین سرما یعنی کانادا بفروشند و به آمریکا بیش از پیش نزدیک شوند. اما برای ورود به بازار بینظیر آمریکا پونی هنوز آماده نبوده و برای دستیابی به استانداردهای آمریکایی نیاز به زمان و تکامل داشت. پس از گذشت دو سال کرهایها موفق شدند تا نسل دوم پونی را به بازار ایالات متحده وارد کنند. آنها که در بازار خودروی کانادا لقب پرفروشترین را یدک میکشیدند، نگاه جاه طلبانهای به بازار بزرگ آمریکاییها داشتند. هیوندای اکسل در همان آغاز ورود به خاک ایالات متحده دهمین خودروی برتر از طرف مجله فورچن شناخته شد.
در سالهایی که ما غرق در جنگ و دفاع از خاکمان بودیم، ایرانخودرو نیز بخاطر وضعیت نامناسب ارزی و استراتژی وزارت صنایع و معادن از قافله رقابت جا مانده و حتی در سال ۱۹۸۵ میلادی مصادف با معرفی هیوندای اکسل و رونق صادرات کرهایها، تا مرز تعطیلی نیز پیش رفت. پس از پایان جنگ نیز با تعطیلی کامل شرکت انگلیسی تالبوت برای تامین موتورهای پیکان دست به دامن فرانسویها و موتور پژو شدند. بهطوریکه پس از پایان جنگ نیز میبینیم ایرانخودرو نتوانست خود را به بازی برگرداند.
با کمی تعمق در تاریخچه این دو کمپانی در مییابیم که با تمام تشابهات رفتاری اولیه، تنها سیاست گذاریهای بعدی و استراتژی هر کدام برای بازارهای جهانی باعث ایجاد این شکاف عظیم بین آنها در دهههای میانی فعالیتشان شده است. کرهایها از همان سالهای آغازین دهه هفتاد میلادی شروع به بررسی بازارهای جهانی و صادرات خودروی خود به سراسر جهان نمودند. خودرویی با طراحی زیبای ایتال دیزاین، موتور پر قدرت میتسوبیشی و ساخت با کیفیت هیوندای که هیچ عیب و نقصی نداشت و راه را برای توسعه مدلهای دیگر نیز باز میکرد. اما تفاوت اصلی در نگرش به برندینگ و ارزش آن بود، همان چیزی که کرهایها از آغاز طراحی خودروی خود به آن فکر میکردند و همزمان با تسخیر بازارهای جهانی، ارزش برند خود را نیز چنان بالا بردند که امروز عضوی از ۱۰۰ برند با ارزش جهان هستند.
متاسفانه از اهداف اولیه و ایدههای برندینگ ایران ناسیونال خصوصی، خبری در دست نداریم و فقط میدانیم که در کمتر از ده سال بعد از تولید پیکان آن را قدیمی میدانستند و به دنبال جایگزینی بهروز برایش بودند. بعد از انقلاب هم که ایرانخودرو دولتی شد با توجه به وبسایت رسمی و گزارشات خودشان اصلا چیزی به نام ارزش برند در قاموس ایرانخودروییها نبوده و نیست. تعجبی هم ندارد وقتی که تنها هدف آنها اشباع بازار بکر و بدون رقیب داخلی است، همان بازاری که اگر ارابهای چهار چرخ (استعاره آقای جهانگیری برای آخرین پیکان در موزه) را به آن میفرستادید، برایش سر و دست میشکستند و با لاستیکهای دور سفید و قالپاق خورشیدی، تیونینگ محسوب میشد!
درست همان سالها بود که هیوندای، اکسل را به عنوان جانشین پونی به جهان و البته به ایران معرفی کرده بود. تفاوت در طرز فکر و نوع نگاه به مسایل است؛ اینکه خود را دنبالهرو بدانید یا پیشرو، آینده را تغییر میدهد. هیوندای از همان ابتدا برای تغییر دنیای خودرو وارد گود شده بود در حالیکه ایرانخودرو فقط به حفظ بازار داخلی با کمترین نرخ رشد نگاه میکرد. نگاهی کوتاه به سی ساله شدن برند سوناتا که بعد از موفقیت پونی این بار در کلاس خودروهای سدان سایز متوسط ظاهر شد و تا امروز ۷ نسل از آن به بازارهای جهانی معرفی شده و بیش از ۷ میلیون دستگاه از آن به فروش رسیده است، به عنوان نمونه موردی خالی از لطف نیست. همانطور که در تصویر نیز مشخص است، دومین نسل از آن فقط در فاصله سه سال متولد شده و همواره در هر نسل تغییرات مثبت و رو به جلویی را شاهد بوده است. این خودرو اگر محصول ایرانخودرو بود، امروز همچنان شاهد نسل اول در کنار شش نسل بعدی بودیم!
دیگر راز موفقیت کرهایها پس از برنامهریزی استراتژیک و برندینگ، بخش تحقیق و توسعه است. آنها شش مرکز بزرگ تحقیق و توسعه را در کشورهای کرهجنوبی، آلمان، ژاپن، هند و در نهایت ایالت کالیفرنیا در آمریکا راه اندازی کردهاند و بودجه های کلانی را برای طراحی و دستیابی به فناوریهای مختلف خودرو هزینه میکنند. متاسفانه در کشور پهناور ایران با داشتن طراحانی همچون نادر فقیه زاده، طراح سری ۶ بیامو، هرمیداس اتابکی طراح رنو مگان و یا امیل بادال اهل شیراز که از تسلا تا بوگاتی دست به طراحی خودروهای مفهومی زده است، عدم وجود استعداد و دانش بومی توجیه نمیشود و فقط ضعف و عدم برنامهریزی و مدیریت صحیح این نیروهای بالقوه و بالفعل مطرح است.
کشور عزیز ما هم در منابع و معادن و هم در نیروی کار و دانش روز، با توجه به میزان دانشگاههای صنعتی سراسر کشور از شریف گرفته تا اصفهان، از رقیب کرهای خود جلوتر است، اما آنچه آنها را در این رقابت برنده کرده، مدیریت قوی و نگرش جهانی برای از بین بردن ضعفهاست. اینکه هیوندای با ۶۱ هزار نفر نیروی انسانی در سال بیش از ۵ میلیون دستگاه خودرو تولید میکند در برابر ایرانخودرو با ۵۴ هزار نفر نیروی انسانی و تولید ۵۰۰ هزار دستگاه خودرو، فقط نشان از میزان بهرهوری و بازدهی کارکنان یک مجموعه دارد. در نهایت هیوندای با بیش از ۶ هزار نمایندگی مستقیم در ۱۹۳ کشور جهان دست به فروش محصولات خود میزند، در حالیکه ایرانخودرو در این باب فقط سوت میزند!
در نهایت با تحلیل روند خودروسازی روز جهان و گرفتن درس عبرت از اشتباهات گذشته خود، میتوانیم آیندهای را رقم بزنیم که تلخی شکستهای گذشته را از بین ببرد و نسلهای بعدی از ما به نیکی یاد کنند. امید است دست در دست هم به یاری ایرانخودرو و دیگر شرکتهای خودروسازی ایران زمین شتافته و آنها را در رسیدن به قلههای موفقیت در بازارهای جهانی یار و همدل باشیم.
با سلام
مطلب بسيار زيبايي بود ممنون از لطفتتون ولي از قديم گفتن نرود ميخ آهني در سنگ و اينكه كشتي گير بي رقيب هميشه پيروزه
مرسی از اینکه خوندین ولی صنعت خودروسازی ایران چیزی نیست که ما به حال خودش بذاریم و کاری باهاش نداشته باشیم، بلکه تمام سعیمون رو میکنیم تا درستش کنیم. با هم که باشیم میتونیم!!!
دمت گرم خیلی مفید بود ، کیف کردم
متاسفانه انقلاب جز بدبختی واسه ما چیزی نداشت
انقلاب یعنی تحول و پیشرفت
بزرگوار ما نسل انقلاب باید جهت رو درست بریم و آینده رو به پیشرفت ببریم!! کار کار خودمونه!!!
با سلام.خیلی ممنوم از این مطلب پر محتوا و عاقلانه.
به نظر من ایران خودرو و سایپا به هیچ وجه دیگر درست نمیشود.وقتی هنوز انقدر از دنیا عقب هست و با وجود بی کیفیتیوگرونی باز هم مردم حمله میکنند و خودروی آشغال میخرند،خب اینها هم پوست کلفت میشوند.مردم یا باید با همین ها سر کنید و یا به هیچ وجه این خودروهارو نخرید حتی اگر مجبور بشوید به جایش الاغ سواری کنید.
کاش یک برند جدید در ایران تاسیس میشد راحت میشدیم
دوست عزیز باید به آینده امیدوار بود و به پیشرفت کمک کرد. هر وقت که شروع کنیم بهترین زمانه!!
سلام این موضوع ریشه در ذات ایرانی ها داره که فقط و فقط به فکر منفعت و سود هستند و اصلا کیفیت براشون مهم نیست اصلا رضایت مشتری براشون مهم نیست متاسفانه اگه ما هم مثل ژاپنی ها و کره ای ها به فکر پیشرفت بودیم الان وضع خیلی بهتر بود وقتی از افراد نابغه و مهندسین عالی رتبه حمایت نميشه و اون مهندس مجبوره به شغل های آزاد روی بیاره ما هم باید تا صد سال ديگه پیکان و پراید سوار بشیم
متاسفانه فقط مردم این وسط کلاه سرمون میره کیفیت بخوره تو سرشون اشغال نیدن دست مردم
با چنتا کار اساسی دوباره میشه ایرانخودرو زنده بشه و به عنوان یه برند خوب تو بازارهای جهانی عرضه بشه.متاسفانه ما طراح نداریم یا داریم و استفاده نمیشه.باید از دست دولت خارج بشه و به صورت خصوصی و تخصصی اداره بشه.تا کی میخوان خودروی بی کیفیت که تکنولوژی 30سال پیشو دارن تولید کنن؟ما باید خودروهایی متفاوت و تکنولوژی جدید حتی تکنولوژیهایی که تو بقیه خودروهای دنیا نباشه تولید کنیم تا به چشم بیاییم و تو بازار جهانی برا خودمون جایی باز کنیم.زیبایی کیفیت قدرت همه اینا باعث میشه مشتری جذب یه خودرو بشه.پی از اولش اشتباه برداشته شده باید ازنو شروع کرد.خودم وقتی بیکار میشم میشینم خودرو طراحی میکنم در حد برندهای خوب از نظر زیباییپس چرا از استعداد و هوش هموطنامون استفاده نمیشه؟چرا چرا؟؟؟؟
با سلام .ماشین های که ما نسل سوخته از آنها استفاده کردیم هم خودشان گواهی میدهد که ما چقدر از دنیا عقب هستیم و دولت مردان ما همش حرف از پیشرفت زدن که آن هم فقط حرف بود و مصرف داخلی داشت .پس بیایم دوستان ما که نسل سوخته بودیم برای فرزندانمان آینده ای خوب بسازیم و هرچی میتونیم حمایت کنیم فرزندانمان را واز هیچ کاری هم برای آنها کوتاهی نکنیم ..روزی برسه که همین نسل بعد ما که بچه های ما هستن باعث افتخارو سربلندی ما باشن و خلاء عقب افتادگی را پر کنن .وسلام شاهرخ
وقتی قبول نمیکنیم که راه را عوضی رفته ایم وقتی هنوز که هنوزه نشسته ایم فکر میکنیم همه دنیا با ما دشمن هستند وشب وروز داریم برای خنثی کردن توطعه های خیالی دیگران پولهایمان را خرج میکنیم بجای اینکه به تمامی جهان دست دوستی خود را بدهیم نشسته ایم توطعه های استکبار را نقشه بر آب میکنیم بجای اینکه بفکر خودمان باشیم برای اقتدار موهومی که نداشته ایم هرگز نداشته ایم و نداریم و نخواهیم داشت گنده گنده حرفهایی میپراکنیم که جز افزودن به دشمنی دشمنان هیچ دستاوردی نداشته است با همه دشمنیم و دوست داریم دشمنی با دیگران را ادامه بدهیم وضعمان بهتر از این هرگز نخواهد شداین درحالی است که درهمین صنعت خودرو سازی از همان ابتدای شروع امکانات و قدرت مالی ما خیلی از کره ایها جلوتر بود کره ایها با دست خالی شروع کردند ام ا ما دستمان پروپیمان بود افسوس افسوسر…
بله هیوندای به همراه کیا کارشونو با مونتاژ شروع کردند ولی در همون دوران خیلیا به شاه ایراد میگرفتند که مونتاژ کردن یعنی خیانت به ملت ، انگاری اجداد قجری شون رولزرویس تولید میکردند ، اگه انقلاب نمیشد الان چیزی از کره و ژاپن و آلمان کم نداشتیم ، هرچی میکشیم از همین شورشی هاس.