در هر صنعتی معرفی یک برند جدید کار سختی محسوب میشود مخصوصا اگر این صنعت دارای برندهای قدرتمندی باشد. همین دلیل باعث میشود که بسیاری از شرکت مدت کوتاهی پس از معرفی برند خود از بازار خارج شوند. در صنعت خودروسازی نیز چنین موضوعی حاکم است.
ورود به بازار خودرو آمریکا بسیار سخت بوده به گونهای که برخی شرکتها در این امر ناتوان هستند. شرکتهای بزرگی همچون سوزوکی و رنو در بازار آمریکا دچار مشکلاتی هستند و همچنین پژو نیز میخواهد در آینده دوباره وارد این بازار هیجانانگیز و سودآور شود.
برخی از برندها در صنعت خودروسازی به طور مخصوص بخاطر ورود قدرتمند به بازار ایالات متحده آمریکا متولد شدهاند. برای مثال میتوان به دو شرکت لکسوس و اینفینیتی اشاره کرد که به ترتیب زیرمجموعه برندهای تویوتا و نیسان محسوب میشوند.
این دو شرکت در آمریکا و همچنین بازارهای جهانی بسیار قدرتمند هستند که این موضوع فرضیهای را در ذهن ما ایجاد میکند، آیا برای ایجاد برند جدید باید سرمایه و قدرت زیادی در اختیار داشت؟ آیا کیفیت برندهای اصلی تاثیری بر روی برندهای زیرمجموعه دارد؟
برای جواب این سوال میتوان به شرکتهای هیوندای و کیا اشاره کرد. در 15 سال پیش کمتر کسی تصور میکرد که این دو شرکت کرهای بتوانند در بازارهای جهانی و همچنین بازار آمریکا به موفقیت بزرگی دست پیدا کنند.
در دهه 90 میلادی سه شرکت کرهای دوو، هیوندای و کیا نقش امروزی کمپانیهای چینی را برعهده داشتند. این سه برند محصولات اقتصادی برای بازارهای خاص تولید میکردند. کیفیت خودروهای آنها پایین بود و همچنین مهندسی جالبی نداشتند. با این وجود برخی از دستگاههای آنها مورد استقبال خریداران قرار گرفت که برای مثال میتوان به نسل اول هیوندای کوپه اشاره کرد.
در حالیکه هیوندای النترا کیفیت ساخت پایینی داشت و دانش مهندسی بالایی برای توسعه آن مورد استفاده قرار نگرفته بود، نسل اول هیوندای کوپه با عملکرد اسپرت خود و طراحی مناسب توانست در نظر مشتریان جالب به نظر برسد.
یکی دیگر از محصولات این شرکت کرهای که توانست در بازار نظرها را سوی به خود جلب کند، هیوندای توسان بود. پلتفرم این خودرو با نسل دوم هیوندای کوپه یکسان است. این پلتفرم در یک محصول محبوب دیگر مورد استفاده قرار گرفت. کیا نسل دوم اسپورتیج را با این پلتفرم توسعه داد و مشکلات نسل اول آن را تا حد زیادی رفع کرد.
نسل اول کیا اسپورتیج تقریبا یک کابوس بود. این خودرو از نظر ایمنی دچار مشکلات فراوانی بود و دوبار نیز توسط سازنده خود فراخوانی شد. اگرچه این محصولات هیوندای و کیا لوکس نبودند ولی با طراحی و قیمت مناسب خود توانستند فروش خوبی را تجربه کنند. آنها توانستند به خریداران این موضوع را گوشزد کنند که محصولات جدید هیوندای و کیا نسبت به گذشته کیفیت بالاتری دارند.
بعد از تصاحب برند دوو توسط جنرال موتورز، دو شرکت هیوندای و کیا در بازار جهانی قدرتمندتر از گذشته شدند. نسل جدید محصولات این برندهای کرهای علاوهبر طراحی بهتر، کیفیت بالاتری را نیز در اختیار خریدار قرار میدهند. با استفاده از دانش مهندسی روز و همچنین فناوریهای جدید، خودروهای این دو شرکت قادر به رقابت با شرکتهای دیگر مطرح در بازار هستند.
هیوندای و کیا در زمینه توسعه فناوریهای جدید سرمایهگذاری کلانی کردهاند. برای مثال هیوندای به دنبال توسعه خودروهای هیدروژنی است و نسخه هیدروژنی توسان را برای بازار آمریکا تدارک دیده است. این دو کمپانی در محدوده سالهای 2000 تا 2010 تمرکز خود را بر روی بازار آمریکا قرار دادند و توانستند به اهداف خود دست پیدا کنند.
هیوندای و کیا نه تنها تصمیم گرفتند که شرکتهای آمریکایی را شکست دهند بلکه میخواهند تبدیل به کمپانیهای خلاق و توسعهدهنده تکنولوژیهای جدید شوند. این دو شرکت فناوریهای مورد استفاده در خودروها را تغییر دادند یعنی توانستند تکنولوژیهای روز را با قیمت مناسبتری در اختیار خریداران قرار دهند.
در آینده نزدیک اکثر خودروهای هیوندای و کیا به ویژگیهایی همانند کروزکنترل و صندلیهای گرمشونده مجهز میشوند. در حال حاضر صندلیهای گرمشونده بیشتر در محصولات شرکتهایی همانند بیامو و مرسدس بنز مورد استفاده قرار میگیرد.
کیا برای اطمینان از موفقیت خود در بازارهای بزرگ همانند آمریکا به سراغ بهترینهای این صنعت رفته است. این شرکت پیتر شرایر آلمانی را در سال 2006 به عنوان طراح ارشد خود انتخاب کرد. او در توسعه محصولاتی همانند آئودی TT نقش موثری داشته است. شرایر در شرکت کیا زبان طراحی جدیدی را ایجاد کرد. اکثر خودروهای جدید کیا دارای طراحی شبیه به پوزه ببر هستند.
هیوندای نیز همانند خواهر دوقلو خود یکی از مهندسان مطرح در صنعت خودروسازی را استخدام کرد. مهندس جدید هیوندای توماس بروکله بوده که طراحی بیامو سری 3 با کد E46 را برعهده داشته است. وی زبان طراحی “Fluid Sculpture” را به محصولات این شرکت اضافه کرد. با استخدام این دو نیرو کلیدی توسط کیا و هیوندای، فروش آنها افزایش پیدا کرد.
این دو کمپانی بر روی محصولات لوکس تمرکز کردهاند و میخواهند محصولات باکیفیت و مجهز به فناوریهای روز را با قیمت مناسبی به فروش برسانند. در همین راستا هیوندای معاون مدیرعامل بخش M بیامو، دکتر آلبرت بیرمن را با سابقه 30 ساله در این شرکت آلمانی استخدام کرد.
به علت اقدامات صورت گرفته توسط هیوندای و کیا میتوان به خوبی متوجه این موضوع شد که این دو شرکت میخواهند به جمع خودروسازان برتر جهان اضافه شوند. هماکنون بسیاری از محصولات تولیدی این دو برند کرهای قادر به رقابت با دستگاههای تراز اول بازار هستند.
این دو شرکت برای رسیدن به جایگاه کنونی خود سرمایهگذاری زیادی کردهاند و میخواهند در آینده به جایگاههای بالاتری دست پیدا کنند. آخرین تلاشهای آنها را میتوان در کیا استینگر و هیوندای ولستر N مشاهده کرد که نمونه دوم خواهان رقابت با فولکس واگن گلف GTI است. علاوهبر توسعه محصولات قدرتمند، هیوندای و کیا در دیگر بخشهای بازار همانند خودروهای برقی نیز حضور قدرتمندی دارند.
موفقیتی که این دو شرکت در 15 سال اخیر توانستهاند کسب کنند برای برخی شرکتها تفاوتی با رویا ندارد. با بهبود طراحی محصولات آنها، بهبود عملکرد و کیفیت و همچنین استفاده از جدیدترین دانش مهندسی و فناوریها باعث میشود که هیوندای و کیا با شتاب بیشتری به سوی موفقیت حرکت کنند.
با توجه به این روند انتظار میرود تا 10 سال آینده این دو برند تبدیل به شرکتهای پیشرو در صنعت خودروسازی شوند و بتوانند رهبری بخشی از این صنعت را برعهده بگیرند. در حقیقت تا 10 سال آینده خودروهای این دو شرکت تبدیل به محصولاتی میشوند که دیگر تولیدات با آنها مقایسه میشوند، امری که در رابطه با خودروهای بیامو، آئودی و مرسدس بنز صادق است.
در حال حاضر خودروهای تولیدی هیوندای و کیا در بازار ایران نیز طرفداران زیادی دارند، البته هنوز برخی افراد آنها را قابل مقایسه با برندهای ژاپنی همانند تویوتا نمیدانند.