ریبج یعنی چه؟
احتمالاً تاکنون در متون خودرویی با اصطلاح ریبج (Rebadge) یا مهندسی نشان برخوردهاید. این کار درواقع نوعی تقسیمبندی بازار است که توسط خودروسازان در سراسر دنیا استفاده میشود. در ریبج یا مهندسی نشان، بهمنظور کاهش هزینههای توسعه، یک خودروی واحد با دو یا چند برند مختلف به بازار عرضه میشود.
در این فرایند، تغییرات خودروها ممکن است فقط به تعویض نشانها و لوگوها محدود شود یا اینکه ممکن است تغییراتی جزئی در قطعاتی مثل چراغها و سپرها هم صورت گیرد اما معمولاً کلیت اتاق خودرو و خصوصاً پروفیل جانبی همواره بدون تغییر میماند تا از افزایش هزینهها جلوگیری شود. البته در ریبجهای سنگینتر، پیشرانهها و گیربکس هم تغییر میکند. هدف اصلی از این کار تقسیم هزینههای هنگفت توسعه یک خودرو روی چند مدل است.
تاریخچه ریبج یا مهندسی نشان
ریبج در صنعت خودروسازی سابقهای طولانی دارد و اولین نمونههای آن در سال 1917 و سپس 1926 توسط شرکت آمریکایی نش موتور انجام گرفت. بااینحال، اولین شرکتی که در مقیاسی گسترده از ریبج استفاده کرد و این کار را در صنعت خودروسازی رواج داد، جنرال موتورز بود. این شرکت پس از شروع فعالیت خود در سال 1909، رفتهرفته برندهای مختلفی را خرید و به یک غول بزرگ خودروسازی تبدیل شد. شاسی و پلتفرم محصولات بسیاری از این برندها باهم مشترک بود و جنرال موتورز خودروهای یکسانی را با برندهای مختلف به فروش میرساند. بهعنوانمثال، جیامسی که در ابتدا یک سازنده کامیون بود، شروع به عرضه محصولات شورلت با برند خود کرد و بعداً این کار در بین محصولات همه برندهای جنرال موتورز مثل کادیلاک، بیوک، الدزمبیل، پونتیاک و… هم انجام گرفت.
انواع ریبج یا مهندسی برند
ریبج یا مهندسی برند در انواع مختلف و با اهداف گوناگونی از سوی خودروسازان سراسر جهان صورت میگیرد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
برندهای منطقهای
مهندسی برند معمولاً در خودروسازان بزرگی که چندین برند مختلف را در اختیار دارند بسیار رایج است. این شرکتها یک خودرو را با برندهای مختلف خود به بازار عرضه میکنند که این کار بنا به دلایل مختلفی انجام میشود. بهعنوانمثال، یک شرکت ممکن است برای گسترش محصولات برندهای مختلف خود در یک بازار بدون هزینه برای توسعه چند مدل جدید، این کار را انجام دهد. مثلاً در ایالاتمتحده جنرال موتورز یک مدل خودرو را با تغییراتی جزئی از طریق برندهای مختلف خود عرضه میکند. بارزترین مثال این موضوع، کادیلاک اسکالید، جیامسی یوکان و شورلت تاهو است که هر سه درواقع یک خودرو با نشانهای مختلف هستند.
گسترش سبد محصولات
یکی دیگر از موارد استفاده از مهندسی برند زمانی است که دو شرکت مجزا محصولات خود را مبادله کرده و شکافهای موجود در سبد محصولات خود را پر میکنند. در طول دهه 90 میلادی، هوندا و ایسوزو چنین کاری را انجام دادند. طی این همکاری، ایسوزو نسل اول هوندا اودیسه را با نام ایسوزو اویسس بهعنوان اولین مینیون خود به بازار عرضه کرد. از سوی دیگر، هوندا هم شاسیبلندهای ایسوزو رودئو و تروپر را گرفت و آنها را به هوندا پاسپورت و آکورا SLX تبدیل کرد و بهعنوان اولین شاسیبلندهای خود به فروش رساند. از این طریق، ایسوزو و هوندا توانستند بدون صرف هزینه برای توسعه خودروهای کاملاً جدید، وارد بخشهای جدیدی از بازار شوند که قبلاً در آن حضور نداشتند.
در اواخر دهه 2000 نیز فولکسواگن که به دنبال ورود مجدد به بخش مینیونهای بازار آمریکای شمالی بدون سرمایهگذاری بزرگ بود، طی توافقی با گروه کرایسلر، نسخهای ریبج شده از دوج گرند کاروان را با نام روتان به بازار فرستاد. هرچند روتان در قسمت جلو تغییراتی را تجربه کرده بود تا به محصولات فولکسواگن شبیه شود اما توسط کرایسلر و با پیشرانههای این شرکت تولید میشد.
حضور در دیگر بازارها
گاهی یک خودروساز محصولی که توسط خودش توسعه پیدا کرده است را در بازارهای مختلف با برندهای متفاوتی عرضه میکند. دلیل این موضوع میتواند شناخت بیشتر یک برند در بازاری خاص باشد. بهعنوانمثال، تندر 90 در بازارهای اروپایی با نام داچیا لوگان عرضه میشود اما رنو این خودرو را در بازارهایی مثل روسیه و ایران با برند خودش عرضه کرد. جنرال موتورز نیز چند سال پیش برخی محصولات زیرمجموعه استرالیایی خود یعنی هولدن را با برند پونتیاک در ایالاتمتحده عرضه میکرد.
جوینت ونچر
گاهی دو خودروساز مختلف از طریق جوینت ونچر و با همکاری و سرمایه همدیگر، یک محصول را توسعه میدهند و سپس با برندهای خود به فروش میرسانند. بهعنوانمثال، در دهه 2000 تویوتا و جنرال موتورز از طریق جوینت ونچر خودروی کامپکتی را توسعه دادند که با نامهایی مثل تویوتا ماتریکس و پونتیاک وایب به بازار عرضه شد. چند سال پیش نیز تویوتا و سوبارو برای توسعه کوپه اسپرتی باهم همکاری کردند که این خودرو با نام تویوتا GT86 و سوبارو BRZ به بازار عرضه شد.
مهندسی برند در چین
دولت چین خودروسازان خارجی را برای حضور در این کشور ملزم به ایجاد جوینت ونچر با خودروسازان چینی میکند اما شرکتها اجازه ندارند با بیش از دو شرکت چینی جوینت ونچر ایجاد کنند. به همین دلیل، خودروسازان بزرگ معمولاً در چین دو جوینت ونچر ایجاد میکنند تا بتوانند حداکثر استفاده را از این بازار پرسود ببرند. این شرکتها اما برای عرضه محصولات یکسان از طریق این جوینت ونچرهای مختلف، یک مدل را با دو نام متفاوت و تغییراتی جزئی در بدنه به تولید میرسانند. بهعنوانمثال، هوندا HR-V در چین توسط جوینت ونچر هوندا-گک با نام Vezel و توسط جوینت ونچر دانگفنگ-هوندا با نام XR-V به تولید میرسد.
مهندسی برند در ایران
مهندسی برند یا همان ریبج در خودروهای تولید کشورمان هم دیده میشود. بهعنوانمثال، رانا درواقع نسخه ریبج شده پژو 206 صندوقدار است که تغییرات نسبتاً بزرگی را در بدنه و داخل تجربه کرده است. مثال ملموستر در این رابطه اما تارا است که کاملاً نسخه ریبج شده پژو 301 محسوب میشود و در داخل، پیشرانه و طراحی کلی بیرونی کاملاً با همتای فرانسوی خود یکسان است.
البته مهندسی نشان با کار غیرحرفه ای سایپا در فروش زوتی z300 بنام سایپا آریو بدون اینکه حتی یه فلپ نسبت به نسخه کمپانی مادر تغییر کنه خیلی فرق داره و دومی اسمش سرقته!
سندی داری که اثبات کنه بدون اجازه شرکت اصلی این کار انجام شده؟ تا ما قبول کنیم سرقت شده؟